آنکه چشمهای وی مانند ستاره باشد دارای چشمهای روشن از القاب پادشاهان
ستاره چشم
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ستاره چشم. [ س ِ رَ / رِ چ َ / چ ِ ] ( ص مرکب ) آنکه چشمهای وی مانند ستاره باشد. ( ناظم الاطباء ). دارای چشمهای روشن. چشم درشت :
هزار استر ستاره چشم و شبرنگ
که دوران بود با رفتارشان لنگ.
هزار استر ستاره چشم و شبرنگ
که دوران بود با رفتارشان لنگ.
نظامی.
|| از القاب پادشاهان. ( ناظم الاطباء ).مصحف ستاره حشم. رجوع بدان کلمه شود.فرهنگ عمید
دارای چشم های روشن و درخشان.
کلمات دیگر: