polemic, polemics, quarrel
ستیهش
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
ستیهیدن
لجاجت و ستیزندگی جنگ و ستیزه
لجاجت و ستیزندگی جنگ و ستیزه
لغت نامه دهخدا
ستیهش. [ س ِ هَِ ] ( اِمص ) لجاجت و ستیزندگی. ( برهان ) ( آنندراج ). جنگ و ستیزه. ( غیاث ). اسم مصدر از ستیهیدن. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ) :
ای از ستیهش تو همه مردمان به مست
دعویت صعب و منکر و معنیت خام و سست.
مینازدی بچادر و شلوارش.
ای از ستیهش تو همه مردمان به مست
دعویت صعب و منکر و معنیت خام و سست.
لبیبی.
اندر ستیهش است بمن این زن مینازدی بچادر و شلوارش.
ناصرخسرو.
فرهنگ عمید
۱. لجبازی.
۲. گردنکشی، نافرمانی.
۲. گردنکشی، نافرمانی.
کلمات دیگر: