زوداشنا
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( زود آشنا ) آنکه زود آشنا شود مصاحب و همدمی که بزودی و گرمی با شخص اظهار مهربانی و محبت کند .
نذر و نذوراتی را گویند که فارسیان به آتشخانها آورند .
نذر و نذوراتی را گویند که فارسیان به آتشخانها آورند .
لغت نامه دهخدا
( زودآشنا ) زودآشنا. [ ش ْ / ش ِ ] ( ص مرکب ) آنکه زود آشنا شود. ( آنندراج ). مصاحب و همدمی که بزودی و گرمی با شخص اظهار مهربانی و محبت کند. ( ناظم الاطباء ) :
از اولین نگاه دلم صید خویش کرد
ای من فدای غمزه زودآشنای تو.
زوداشنا. [ اَ ] ( اِ مرکب ) نذر و نذوراتی را گویند که فارسیان به آتشخانه ها آورند. ( برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). نذرهایی که فارسیان به آتشکده آورند. ( ناظم الاطباء ). جزء اول کلمه را آقای پورداود «زَور» ( اوستا «زئوثره » ) دانند، بمعنی آب مقدس که در جشنهای زردشتیان بکاررود و شاید جزء دوم مصحف «اشئنام » ( دعایی که در مراسم «زور» خوانند ) باشد. ( از حاشیه برهان چ معین ).
از اولین نگاه دلم صید خویش کرد
ای من فدای غمزه زودآشنای تو.
باقر کاشی ( از آنندراج ).
زوداشنا. [ اَ ] ( اِ مرکب ) نذر و نذوراتی را گویند که فارسیان به آتشخانه ها آورند. ( برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). نذرهایی که فارسیان به آتشکده آورند. ( ناظم الاطباء ). جزء اول کلمه را آقای پورداود «زَور» ( اوستا «زئوثره » ) دانند، بمعنی آب مقدس که در جشنهای زردشتیان بکاررود و شاید جزء دوم مصحف «اشئنام » ( دعایی که در مراسم «زور» خوانند ) باشد. ( از حاشیه برهان چ معین ).
زوداشنا. [ اَ ] (اِ مرکب ) نذر و نذوراتی را گویند که فارسیان به آتشخانه ها آورند. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). نذرهایی که فارسیان به آتشکده آورند. (ناظم الاطباء). جزء اول کلمه را آقای پورداود «زَور» (اوستا «زئوثره » ) دانند، بمعنی آب مقدس که در جشنهای زردشتیان بکاررود و شاید جزء دوم مصحف «اشئنام » (دعایی که در مراسم «زور» خوانند) باشد. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).
فرهنگ عمید
( زودآشنا ) کسی که با دیگری زود دوست و آشنا می شود.
کلمات دیگر: