کلمه جو
صفحه اصلی

کربز

لغت نامه دهخدا

کربز. [ ک ِ ب ِ / ک ُ ب ُ ] ( اِ ) خیار دراز را گویند و به عربی قثاءالحمار خوانند. ( برهان ) . خیار دراز. ( ناظم الاطباء ). خیار چنبر. ( یادداشت مؤلف ).

کربز. [ ک ِ ب ِ ] ( معرب ، اِ ) خیار بزرگ. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). خیار دراز. ( ناظم الاطباء ).

کربز. [ ک ِ ب ِ ] (معرب ، اِ) خیار بزرگ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خیار دراز. (ناظم الاطباء).


کربز. [ ک ِ ب ِ / ک ُ ب ُ ] (اِ) خیار دراز را گویند و به عربی قثاءالحمار خوانند. (برهان ) . خیار دراز. (ناظم الاطباء). خیار چنبر. (یادداشت مؤلف ).


فرهنگ عمید

خیار دراز.


کلمات دیگر: