کلمه جو
صفحه اصلی

خاندان خاتم المجتهدین

دانشنامه عمومی

خاندان خاتم المجتهدین از خاندان های قدیمی ایران و یکی از سلسله های معروف سادات است که به امام صادق نسب می برد. جد اعلای این خانواده سید حسین خاتم المجتهدین از علمای معروف دوران صفوی بود که در زمان شاه طهماسب اول، شاه اسماعیل دوم و سلطان محمد خدابنده، قدرت و اعتبار فراوان داشت. فرزندان و نوادگان او در دوران صفویه از نفوذ فراوانی برخوردار بودند. پنج منصب در این خاندان موروثی بود که عبارت اند از «شیخ الاسلامی قزوین»، «شیخ الاسلامی اصفهان»، «شیخ الاسلامی تهران»، «تولیت تفویضی حرم حضرت معصومه» و «تولیت تفویضی حرم حضرت عبدالعظیم».نبو
از چهره های برجستهٔ این خانواده یکی میرزا مهدی اعتمادالدوله است که در دوران شاه عباس دوم و شاه سلیمان، صدراعظم بود. میرزا حسن رئیس المجاهدین یکی دیگر از اعضای این خانواده است که در دوران مشروطه شیخ الاسلام قزوین بود و در صف مشروطه خواهان فعالیت می کرد و در این راه کشته شد. سید ابوالفضل تولیت نیز از دیگر چهره های برجسته این خاندان در دوران معاصر است که آخرین متولی حرم حضرت معصومه و بنیان گذار بنیاد طاهر بود.
پس از انقلاب مشروطه و قانون الغای القاب در دوران پهلوی، به تدریج مناصبی چون شیخ الاسلامی از میان رفت. در سال ۱۳۴۶ خورشیدی نیز تولیت بِقاع از دست خاندان های متولی خارج شد و به سازمان اوقاف سپرده شد، به این ترتیب نفوذ و اهمیت خاندان خاتم المجتهدین نیز از میان رفت.
جد اعلای این خاندان، سید حسین خاتم المجتهدین است که از علمای برجسته عصر صفوی بود. پدر خاتم المجتهدین سید ضیاءالدین ابی تراب (متوفی ۹۳۳ قمری) از علمای جبل عامل و از نوادگان محمد دیباج پسر امام صادق بود. مادر خاتم المجتهدین دختر محقق کرکی عالم معروف دوره شاه طهماسب و شاه اسماعیل صفوی بود که به گسترش تشیع در ایران کمک های فراوانی کرد. محقق کرکی علاوه بر یک پسر، پنج دختر داشت که همگی با علمای معروف ازدواج کردند. دختر اول محقق همسر سید ضیاءالدین و دختر دوم همسر شمس الدین محمد استرآبادی شد که با فوت او، خواهرش به ازدواج استرآبادی درآمد و از او میرداماد متولد شد. دختر چهارم همسر زین العابدین علوی کرکی و مادربزرگ میرعبدالحسیب عاملی است. دختر پنجم مادربزرگ مادری شهید ثانی بوده است. سید حسین در روزگار شاه طهماسب به ایران آمد. خاتم المجتهدین ابتدا در اردبیل شیخ الاسلام بود و به تدریس اشتغال داشت. بعد از مدتی به قزوین آمد و رفته رفته در نزد شاه طهماسب منزلتی بسزا یافت. پس از فوت محقق کرکی، با اینکه پسر محقق، شیخ عبدالعال نسبت به سید حسین در جایگاه علمی بالاتری قرار داشت، سید حسین توانست موقعیت علمی خود را به عنوان یک عالم برجسته تثبیت کرده و خود را در دربار شاه طهماسب به عنوان جانشین کرکی معرفی کند. او در دوران شاه اسماعیل دوم که شاه به مذهب سنی گرایش نشان می داد، قزلباشان را با صحبت علیه شاه اسماعیل از او روی گردان ساخت. شاه که کمابیش از این اقدامات آگاهی داشت، دستور داد کتاب های سید حسین را در اتاقی مهرموم کنند و خود او را نیز از خانه ای که داشت بیرون کنند. به گزارش برخی از منابع شاه حتی قصد نابودی او را کرد، اما پیش از نیل به مقصود درگذشت. با برآمدن سلطان محمد خدابنده، سید حسین باردیگر جایگاه پیشین خود را بازیافت. نقش او در این دوران نوعی وساطت میان جناح های درگیر در حکومت صفوی بود. او سرانجام در طاعون فراگیر سال ۱۰۰۱ قمری در قزوین درگذشت.


کلمات دیگر: