نکژده. [ ن َک َ دَ / دِ ] ( اِ ) کوزه و مشربه سفالین. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). نگژده. ( برهان قاطع ) ( جهانگیری ) ( رشیدی ). بعضی به زای تازی [ نکزده ] گویند.( از انجمن آرا ) ( از رشیدی ). رجوع به نَگَژده شود.
نکژده
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
= نگژده
نگژده#NAME?
کلمات دیگر: