آلت پشم و ابریشم تابیدن .
دکلان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دکلان. [ دُ ] ( اِ ) آلت پشم و ابریشم تابیدن ، و آن چوبی است مدور و سیخ چوبی بر آن گذرانیده اند و پشم و ریسمان را بدان تاب دهند. ( از برهان ) ( از آنندراج ). دِکلو، در تداول جنوب خراسان :
زلف کآن از رعشه جنبد پای بند دل نگردد
باد کز دکلان جهد تخت سلیمان برنتابد.
زلف کآن از رعشه جنبد پای بند دل نگردد
باد کز دکلان جهد تخت سلیمان برنتابد.
سیف اسفرنگ.
فرهنگ عمید
تکه ای چوب گرد که سیخی از میان آن گذرانیده و با آن پشم یا پنبه می ریسند، آلت نخ تابی.
کلمات دیگر: