کلمه جو
صفحه اصلی

نیروسنج

فارسی به انگلیسی

dynamometer

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) آلتی است که جهت اندازه گیری نیرو بکار میرود و متداول ترین انواع آن نیرو سنج فنری است و اساس آن از یک فنر تشکیل گردیده که از طرف بالا بنقطه ای محکم میشود و طرف پایین آن به یک سوزن و یک کفه متصل میباشد و یک خط کش در کنار آن نصب شده . وقتی کفه خالی باشد سوزن در مقابل نقط. صفر می ایستد . حال اگر در کفه مثلا وزنه ای ۵ کیلو گرمی قرار دهیم طول فنر زیاد میشود و سوزن مقابل عدد ۵ می ایستد و قس علی هذا . حال اگر بوسیل. انگشت نیرویی برکفه وارد سازیم و آنرا بطرف پایین بکشیم از روی درجات مقدار نیروی وارد را میتوانیم اندازه گیری کنیم: میزان القوه .

لغت نامه دهخدا

نیروسنج. [ س َ ] ( اِ مرکب ) میزان القوه. ( لغات فرهنگستان ). اسبابی که برای ارزشیابی یا اندازه گیری نیروها به کار می رود. ( فرهنگ اصطلاحات علمی ).

فرهنگ عمید

میزان القوه، دینامومتر.

دانشنامه عمومی

نیروسنج وسیله ای است برای اندازه گیری نیرو، گشتاور یک نیرو (لنگر)، یا توان. مانند توان تولید شده توسط یک موتور الکتریکی یا ماشین گرمایی.
ویکی پدیای انگلیسی
وزن جسم را توسط نیروسنج اندازه گیری می کنند. داخل نیرو سنج یک فنر قرار دارد که می تواند کشیده شود و مقدار کشیدگی فنر داخل نیروسنج به اندازه ی نیرویی بستگی دارد که به نیروسنج وارد می شود.

دانشنامه آزاد فارسی

نیروسنج (dynamometer)
اسبابی برای اندازه گیری نیروی مکانیکی یا توان منتقل شده از میله ای چرخان. معمولاً از انواع گوناگون آن برای آزمودن و سنجش نیروی محرکۀ موتورها استفاده می کنند. از آن جا که توان از گشتاور و سرعت زاویه ای ناشی می شود، همۀ نیروسنج ها در حقیقت اسباب های اندازه گیری گشتاورند. برای به دست آوردن توان باید سرعت زاویه ای میلۀ چرخان را جداگانه حساب کرد. پیچَک فلزی انعطاف پذیری که هنگام اِعمال توان درهم می پیچد و مقدار پیچِش آن مقیاس نیروی اعمال شده است، و وسیله ای هیدرولیکی که بار تراکمی را برحسب فشار شاره (سیال) اندازه می گیرد، درشمار اسباب های اندازه گیری نیرو و در واقع نیروسنج اند.


کلمات دیگر: