کلمه جو
صفحه اصلی

لایی گذاشتن

فارسی به عربی

حشوة , حشیة , وسادة

مترادف و متضاد

wad (فعل)
کپه کردن، فشردن، لایی گذاشتن

pad (فعل)
قدم زدن، لایی گذاشتن، پیاده سفر کردن، زیر پا لگد کردن، بالسشتک زخم بندی، با آب و تاب گفتن، با لایه نرم یا بالشتک پوشاندن


کلمات دیگر: