کلمه جو
صفحه اصلی

لانه کردن

فارسی به انگلیسی

kennel, nest


kennel, nest, to nestle, to live as in a nest

to nestle, to live as in a nest


فارسی به عربی

بیت الکلب , عشعش

مترادف و متضاد

kennel (فعل)
در لانه قرار دادن، در لانه سگ زیستن، در لانه زیستن، لانه کردن

nestle (فعل)
لانه کردن، اشیان گرفتن، در اغوش کسی خوابیدن، اسودن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) لانه ساختن آشیان گرفتن مسکن گزیدن .
آشیان گرفتن جای ساختن

لغت نامه دهخدا

لانه کردن. [ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) آشیان گرفتن. جای ساختن. منزل گزیدن. مسکن گرفتن :
شنیدم که مردی غم خانه خورد
که زنبور بر سقف آن لانه کرد.
سعدی.
خود گلشن بخت است این یارب چه درخت است این
صد بلبل مست اینجا هر لحظه کند لانه.
مولوی.


کلمات دیگر: