کلمه جو
صفحه اصلی

لرزش داشتن

فارسی به انگلیسی

tremble

مترادف و متضاد

shake (فعل)
تکان دادن، اشفتن، جنباندن، لرزیدن، بهم زدن، تکان خوردن، لرزش داشتن، متزلزل کردن

tremble (فعل)
ترساندن، لرزیدن، لرزاندن، مرتعش شدن، لرزش داشتن، مرتعش ساختن

quake (فعل)
لرزیدن، بهیجان امدن، لرزاندن، تکان خوردن، مرتعش شدن، لرزش داشتن

واژه نامه بختیاریکا

دَل اَوُردِن


کلمات دیگر: