گرد و خاک
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
ذره، خاک، غبار، گرد و خاک، خاکه، تراب
لغت نامه دهخدا
گرد و خاک. [ گ َ دُ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) غبار. گرد. و رجوع به گرد و غبار شود.
فرهنگستان زبان و ادب
{dust} [علوم جَوّ] مواد جامد کوچک و نامنظم معلق در جوّ، اغلب با ابعاد میکروسکوپی
پیشنهاد کاربران
غبار
در گویش شهر سیریز دولخ گویند
در گویش مردمان استان فارس به آن دولَق نیز می گویند
کلمات دیگر: