کلمه جو
صفحه اصلی

کاسه ٔ زانو

فارسی به انگلیسی

kneecap, knee-cap, pan

فارسی به عربی

رضفة

مترادف و متضاد

kneecap (اسم)
سر خر، کاسه زانو، استخوان کشگک

patella (اسم)
سر خر، کاسه زانو، استخوان کشکک، طشت کوچک

kneepan (اسم)
کاسه زانو، استخوان کشگک

scutum (اسم)
کاسه زانو، پوشش سپر مانند جانوران، پوسته استخوانی، سپر دراز یا تخم مرغی روم قدیم

فرهنگ فارسی

آئینه زانو

لغت نامه دهخدا

کاسه زانو. [ س َ / س ِ ی ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آئینه زانو. رضفه. رجوع به رضفه شود :
جام جم آئینه دار کاسه زانوی ماست
ما چو طفلان هر طرف بهر تماشامیرویم.
صائب.
ساغر کف را نصیبی زین می محنت رسید
ز آنکه می آید زیاد از کاسه زانوی ما.
ابوطالب کلیم ( از آنندراج ).
چون بفکر تو سر کشم در جیب
مستی من ز کاسه زانوست.
میرزا عبدالغنی ( از آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

کشکک


کلمات دیگر: