to ban, to put under the ban
لعن کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
منع
مترادف و متضاد
بدگویی کردن، لعن کردن، لعنت کردن بر
قدغن کردن، باز داشتن، بستن، ممنوع ساختن، منع کردن، تحریم کردن، لعن کردن، اجازه ندادن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) نفرین کردن : خلایق از اطراف و جوانب طعن و لعن می کردند .
لغت نامه دهخدا
لعن کردن. [ ل َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نفرین کردن :
از اول نفس خود را کن مسلمان
پس آنگه لعن کن بر کفر شیطان.
از اول نفس خود را کن مسلمان
پس آنگه لعن کن بر کفر شیطان.
پوریای ولی.
کلمات دیگر: