کلمه جو
صفحه اصلی

کامل شدن

فارسی به انگلیسی

to be completed, to attain perfect


فارسی به عربی

انضج

مترادف و متضاد

ripen (فعل)
رسیدن، رسیده کردن یا شدن، کامل شدن

فرهنگ فارسی

بانجام رسیدن

لغت نامه دهخدا

کامل شدن. [ م ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) به انجام رسیدن. انجام شدن. ( یادداشت مؤلف ). به حد کمال رسیدن. کمال یافتن. بی نقصان شدن.

پیشنهاد کاربران

انجام گرفتن


کلمات دیگر: