کلمه جو
صفحه اصلی

مایکل باند

دانشنامه عمومی

مایکل باند (انگلیسی: Michael Bond؛ زادهٔ ۱۳ ژانویهٔ ۱۹۲۶- ۲۷ ژوئن ۲۰۱۷) نویسنده بریتانیایی است. وی به خاطر خلق شخصیت خرس پدینگتون و باغچه سبزیجات شهرت دارد. آثار او از محبوب ترین و پرفروش ترین های بازار کتاب کودکان بود.
«Michael_Bond». دریافت شده در ۶ فوریه ۲۰۱۶.
مایکل باند در سن ۱۴ سالگی مدرسه را رها کرد با وجودی که پدر و مادرش آرزو داشتند او به دانشگاه برود. در دوره جنگ جهانی دوم، یک سال در دفتر یک مشاور قضایی و بعد هم مدتی در بی بی سی به عنوان دستیار فنی کار کرد. بعد هم برای مدتی داوطلبانه به ارتش بریتانیا پیوست هرچند چون پرواز با هواپیماهای نظامی حالش را بد می کرد، نتوانست آن طور که می خواست خدمه پرواز شود.
او نخستین کتابش «خرسی به نام پدینگتون» را سال ۱۹۵۸ چاپ کرد. این شخصیت که خیلی زود محبوب شد، یک خرس قهوه ای عاشق مرباست که از «عمیق ترین و تاریک ترین نقاط پرو» برای زندگی به لندن سفر کرده است.
«خرس پدینگتون» موضوع یک مجموعه کتاب، یک مجموعه انیمیشن تلویزیونی و یک فیلم سینمایی موفق در سال ۲۰۱۴ شد. مجموعه کتاب های خرس پدینگتون هم به فارسی دست کم یک بار در ایران در نشر ماهی و با ترجمه بهمن دارالشفایی منتشر شده است.

نقل قول ها

مایکل باند (به انگلیسی: Michael Bond؛ زادهٔ ۱۳ ژانویهٔ ۱۹۲۶–۲۷ ژوئن ۲۰۱۷) نویسنده بریتانیایی است.
• «چیزهای مختلف همیشه برای من اتفاق می افتند. من، چنین خرسی هستم.»• «آقا و خانم براون اولین بار پدینگتون را روی سکوی یک ایستگاه راه آهن دیدند. در واقع اصلاً همین شد که این خرس چنین اسم عجیب وغریبی پیدا کرد، چون پدینگتون اسم آن ایستگاه بود. آن ها به ایستگاه رفته بودند تا از دخترشان، جودی، استقبال کنند که داشت برای تعطیلات از مدرسه به خانه برمی گشت. یک روز گرم تابستانی بود و ایستگاه پر بود از آدم هایی که می خواستند بروند لب ساحل. قطارها سوت می کشیدند، تاکسی ها بوق می زدند، باربرها با عجله این ور و آن ورمی رفتند و سر هم داد و هوار می کردند، و کلا سروصدا آن قدر زیاد بود که آقای براون، که زودتر خرس را دیده بود، مجبور شد چندین بار به همسرش بگوید تا او متوجه شود.»• «خانم براون دست همسرش را با نگاه دنبال کرد و به زحمت جسم پشمالوی کوچکی را در سایهٔ دیوار تشخیص داد. به نظر می رسید روی یک جور چمدان نشسته و از گردنش هم برچسبی آویزان است که چیزی روی آن نوشته. چمدان کهنه و درب وداغان بود و یک طرفش با حروف بزرگ نوشته بود: به کابین برود. خانم براون خودش را به همسرش چسباند و با هیجان گفت: وای هنری، راست می گفتی. واقعاً خرس است!»


کلمات دیگر: