کلمه جو
صفحه اصلی

هری پاتر و فرزند نفرین شده

دانشنامه عمومی

هری پاتر و فرزند نفرین شده (به انگلیسی: Harry Potter and the Cursed Child) یک نمایش دو بخشی محصول تئاتر وست اند لندن است. نمایشنامهٔ این اثر که توسط جک تورن نوشته شده، بر اساس آخرین داستان جی.کی.رولینگ، جان تیفانی و جک تورن شکل گرفته است. پیش نمایش آن برای اولین بار در سالن پالیس تئاتر لندن در تاریخ ۷ ژوئن ۲۰۱۶ روی صحنه نمایش رفت. کتاب نمایشنامهٔ این تئاتر با همین عنوان (در واقع متن تمرین نمایشنامه و نه یک رمان) در ۳۱ ژوئیه ۲۰۱۶ منتشر شد که هشتمین بخش اصلی سری کتاب های هری پاتر می باشد و وقایع آن نوزده سال پس از اتفاقات هری پاتر و یادگاران مرگ رخ می دهد و زندگی هری پاتر (که اکنون کارمند وزارت جادو است) و پسر کوچکش، آلبوس سوروس پاتر را شرح می دهد که از پدر خود ناراضی است و نمی خواهد فرزند او باشد.
جک تورن، جی.کی. رولینگ (داستان) و جان تیفانی
خلاصهٔ رسمی داستان در ۲۳ اکتبر ۲۰۱۵ توسط ناشر (پاترمور) منتشر شد:
هری پاتر بودن همیشه سخت بوده و حالا که او یک کارمند پرمشغلهٔ وازرت سحر و جادو، یک شوهر و پدر سه فرزند است نیز چندان آسان تر نیست.
در حالی که هری با گذشته ای دست به گریبان است که او را رها نمی کند، جوان ترین پسرش آلبوس باید با بار سنگین میراثی خانوادگی دست و پنجه نرم کند که هرگز خواستار آن نبوده است. در حالی که گذشته و حال به طور خطرناکی با هم پیوند می خورند، این پدر و پسر هر دو متوجه حقیقتی ناخوشایند می شوند: گاهی تاریکی از جایی فرا می رسد که انتظار آن نمی رود.

نقل قول ها

هری پاتر و فرزند نفرین شده (به انگلیسی: Harry Potter and the Cursed Child) یک نمایش دو بخشی محصول تئاتر وست اند لندن است. نمایشنامهٔ این اثر که توسط جک تورن نوشته شده، بر اساس آخرین داستان جی.کی. رولینگ، جان تیفانی و جک تورن شکل گرفته است.
• «ایستگاه شلوغ و مملو از جمعیت است. آدم های بسیاری در ایستگاه هستند که هر کدام می خواهند برای خود جایی بروند. در بین این فشار و شلوغی، دو قفس بزرگ بر روی دو چرخ دستی سنگین، تلق و تلوق می کنند. این چرخ دستی ها توسط دو پسر به نام های جیمز پاتر و آلبوس پاتر کشیده می شوند که مادر آنها، جینی، هم به دنبالشان در حال حرکت است. مردی سی و هفت ساله به نام هری، دختر خود، لی لی را بر روی شانه هایش حمل می کند. آلبوس: بابا، همش داره این حرف رو می زنه. هری: جیمز، بس می کنی؟ جیمز: فقط گفتم شاید بیفته اسلیترین؛ و شاید… (پدرش به او چشم غره می رود) باشه. آلبوس: (به مادرش نگاه می کند) برام نامه می نویسین دیگه، نه؟ جینی: اگر بخوای هر روز برات نامه می فرستیم. آلبوس: نه. هر روز نمی خواد. جیمز میگه بیشتر بچه ها فقط ماهی یه بار از خونه بهشون نامه می فرستن. نمی خوام که… هری: سال پیش برای برادرت هفته ای سه تا نامه می فرستادیم. آلبوس: چی؟ جیمز!»• «هری، کسانی که دوستشان داریم، هیچ وقت واقعاً ما را ترک نمی کنند. چیزهایی وجود دارد که مرگ نمی تواند لمس کند.»• «آن ها انسان های بزرگی بودند با کاستی های فراوان، و می دانی، آن کاستی ها باعث شد که آن ها به نوعی بزرگ تر شوند.»


کلمات دیگر: