کلمه جو
صفحه اصلی

گوگوش

دانشنامه عمومی

دختر صابر آتشین (بازیگر)
۱۳۴۶ تا ۱۳۵۱ - همسر سابق محمود قربانی (صاحب هتل کاباره میامی و پدر کامبیز)
۱۳۵۴ تا ۱۳۵۵ - همسر سابق بهروز وثوقی (بازیگر)
۱۳۵۶ تا ۱۳۶۸ - همسر سابق همایون مصداقی (بیزنس بیمه)
۱۳۷۶ تا ۱۳۸۲ - همسر سابق مسعود کیمیایی (کارگردان)
مادر کامبیز قربانی
۱۳۳۴ - آغاز فعالیت هنری با عملیات آکروباسی
۱۳۳۸ - ادامه فعالیت هنری با خوانندگی
۱۳۳۹ - شروع فعالیت در سینما با بازی در فیلم بیم و امید
۱۳۷۹ - شروع مجدد خوانندگی پس از وقفه ای طولانی در (کانادا)
فائقه آتشین، با نام هنری گوگوش (زادهٔ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۹ خورشیدی در تهران)، خواننده و هنرپیشهٔ مشهور ایرانی است. او از محبوب ترین خوانندگان تاریخ موسیقی ایران به شمار می رود و در کشورهای آسیای میانه و خاورمیانه دوستداران بسیاری دارد.
در سال های دههٔ هفتاد میلادی و پیش از انقلاب ایران او را «شاه ماهی موسیقی ایران» می نامیدند. این لقب بعد از بازگشت او به آمریکا دوباره بر سر زبان ها افتاد و در تبلیغات رادیو تلویزیونی تور بازگشت از این نام بسیار استفاده شد.
فائقه آتشین در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۹ در تهران زاده شد. هرچند که تاریخ ثبت شده در شناسنامهٔ او، او را متولد ۱۸ بهمن ۱۳۲۹ نشان می دهد، ولی خود او می گوید بر پایهٔ گفتهٔ مادرش، در «۱۵ اردیبهشت» به دنیا آمده است. دانشنامهٔ بریتانیکا نیز تاریخ تولد او را ۵ مه ۱۹۵۰ (برابر با ۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۹) ذکر کرده است. خانوادهٔ وی اصالتاً از آذربایجانی هایی بودند که از آذربایجان شوروی به ایران مهاجرت کرده بودند. پدر گوگوش از اهالی شهر سراب بود، پدر و مادر گوگوش هنگامی که وی ۲ سال داشت از یکدیگر جدا شدند.

نقل قول ها

فائقه آتشین با نام هنری گوگوش (زادهٔ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۹ خورشیدی در تهران) خواننده و هنرپیشهٔ مشهور ایرانی است. او از محبوب ترین خوانندگان تاریخ موسیقی ایران به شمار می رود و در کشورهای آسیای میانه و خاورمیانه دوستداران بسیاری دارد.
• «یک روزهایی در زندگی مان هست که هیچ اتفاق خاصی نمی افتد، ما به آن روزها می گوئیم تکراری و خسته کننده! ولی حواس مان نیست که می تواند اتفاقات بدی برایمان بیفتد، که صد بار دعا کنیم کاش به آن روزهای تکراری برگردیم. من دعا می کنم خدایا بخاطر همه روزهای تکراری ولی بی مصیبت، سپاسگزارت هستیم.»• «گوگوش بی قرارم می کند. زمان دبیرستان، جدی اش نمی گرفتم و گوش نمی دادم. اما حالا شباهت هایی هست و دریافت هایی.»منبع: ، محسن نامجو، ۲۳ بهمن ۱۳۷۴. -> دراب مخدوش

پیشنهاد کاربران

پنگوئن یا پن قو ان؟؟؟فلامینگو یا فلا مین قو؟؟گوگوش یا قوقوش؟؟در فارسی غین . وقاف نیست. به خاطرآن به قو می گویند. گو. . . . و به قهرمان می گویند. کهرمان. . . . . . . . چرا ارامنه اسامی دختران تورکی را روی پسرانش می گذارنند. دلیل این امر چه می تواند. باشد؟؟؟

چگونه باید با شما وارد بحث شوم زمانی که منطق را کنار گذاشته اید و بدون هیچ دلیل و برهانی یکسری واژگان را به ترکی نسبت داده اید
جالب است هیچ ریشه یابی هم صورت نگرفته
البته این نوع اظهار نظر ها و دعوی های چنینی از جانب شما تازگی ندارد و چندان هم ارزش بحث کردن ندارد چرا که بحث علمی صورت نگرفته و تمام کلام شما از تعصب بلند شده
شگفت آوره که به قوم بزرگ لر هم توهین کردید و این اسم کهن رو به سخره گرفتید
متاسفانه امثال شما دست از فحاشی و توهین نخواهند کشید چرا که این شدت قوم گرایی و خود برتر بینی کاذبی که میان شماهست اجازه نمیدهد با دیگران همزیستی داشته باشید
بله شاید لر در ترکی نام پنیر باشد
ولی با این حساب خود واژه تورک در زبان محلی ما معنای کفتار میدهد میخواهی بگویی اجدادت کفتار بودند؟
یا ترک هارا از شدت وحشی گری به کفتار تشبیه کرده اند؟
زبان ها از هم جدا هستند و هریک دایره واژگان خود را دارد که ممکن است بطور اتفاقی شباهت های آوایی میان آنها وجود داشته باشد

کنون بگذارید درباره واژگانی که ادعا کردید صحبت کنیم من پیشتر چندجا بنظرات شما برخوردم کسی که از شدت تعصب واژه حمام را به دلیل داشتن تشدید ترکی میداند و با استناد به این قضیه فعل حمام را از ابداعات ترک ها میداند، نظرات و عقاید بی ارزش چنین فردی جای بحث دارد؟
اگر چیزی مینویسم برای آگاه ساختن خوانندگان است!

گفته اید خواندن فعلی ترکیست جالب اینجاست ساختار مصدری و فعل سازی بن مضارع خوان کاملا فارسیست و بر پایه دستور زبان فارسی تنظیم شده
این مصدر پهلویست و از فارسی میانه وارد فارسی نو شده
از واو ناخوانا برای نوشتنش استفاده میکنیم چرا که در گذشته تلفظش فرق داشت
در زبان پهلوی به صورت khoandan تلفظ میشد که پس از ورود به فارسی نو به شکل اینچنینی وارد زبان فعلی ما شد
بسیاری از واژگانی که کنون در فارسی و حتی ترکی از آنها بهره میبرند ریشه پهلوی دارند اما باوجود تغییر تلفظ، هنوز هم همانطور نوشته میشوند
خواهشمندم سرچ ساده ای در اینترنت انجام دهید و با نمونه فعل ها و دستور زبان پهلوی آشنا شوید

این امر طبیعیست که زبان های زنده از هم وامواژه دریافت کنند کماکه فارسی هم در قرون تسلط اعراب بر ایران از این زبان وام گرفت
همانطور که واژگان غربی در زبان ما جا باز کرده اند
و ترکی از این قاعده مستثنی نیست و این حجم از واژگان فارسی در این زبان میراث همزیستی طولانی این اقوام است
در دوره هایی که زبان و ادبیات فارسی بر ترکی چیره بود شدت ورود این واژگان افزایش یافت
بدیهیست زمانی که بزرگترین دولل ترکتبار زبان درباریشان فارسی بود، ترکی تحت تاثیر فارسی قرار نگیرد
و این امر را با ریشه یابی های دروغین نمیتوان پوشاند اگر صد سال هم واژگان را جعل و تحریف کنی، بازهم فعل و مصدر و قید از فارسی در زبان ترکی خواهد ماند که پنهان نخواهند شد
وجود وامواژه و ناخالصی در یک زبان هم امری طبیعیست نمیتوان از آن چشم پوشی کرد و مجبور هستیر باآن خو گیرید یا زبانتان را بکلی کنار گذارید
باسپاس فراوان

فائقهٔ آتشین معروف به گوگوش ( زاده ۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۹ در تهران ) خواننده و هنرپیشهٔ مشهور ایرانی است. او از محبوب ترین خوانندگان تاریخ موسیقی ایران به شمار رفته و در سایر کشورهای آسیای میانه و خاورمیانه نیز هواخواهان بسیاری دارد. [۱]
در سالهای دههٔ هفتاد میلادی و پیش از انقلاب ایران وی را «شاه ماهی موسیقی ایران» می نامیدند. [۲] این لقب بعد از بازگشت وی به آمریکا دوباره بر سر زبان ها افتاد و در تبلیغات رادیو تلویزیونی تور بازگشت از این نام بسیار استفاده شد.
زندگی
فائقه آتشین در سال ۱۳۲۹ در تهران[۳] زاده شد. پدر و مادر او از ایرانیانی بودند که تبارشان به قفقاز می رسید. او هنگامی که ۲ سال داشت، پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند.
گوگوش نامی ارمنی برای پسران است، در کودکی دایه ارمنی اش او را با این نام صدا می کرد و بعدها این نام را به عنوان نام هنری اش برگزید. [۴][۵]
او از همان کودکی به همراه پدرش که یک شومن بود، خوانندگی و بازی در فیلم را آغاز نمود و نخستین تجربه هنرپیشگی او در سن هفت سالگی بود. گوگوش بعدها در فیلمهایی چون «پرتگاه مخوف» ( ۱۹۶۳ میلادی ) ، «شیطون بلا» ( ۱۹۶۵ ) و «پنجره» ( ۱۹۷۰ ) ظاهر شد. ترانه های او که توسط آهنگ سازانی چون واروژان و حسن شماعی زاده نوشته شده و شعرهای شهیار قنبری در آن به کار رفته بود، برای او موفقیت بزرگی پدید آورد. تا حدی که سایر خوانندگان پاپ زن ایرانی به تقلید از سبک او پرداختند. سبک او در دهه هفتاد میلادی، در اوج شهرتش به عنوان خواننده و هنرپیشه، الگوی زنان ایرانی واقع شد که به جز گوش سپردن به ترانه های او، از سبک پوشیدن جامه، مینی ژوپ و مدل موی کوتاه او معروف به مدل گوگوشی تقلید می نمودند. [۳]
زندگی خصوصی گوگوش مانند بیشتر هنرمندان با فراز و نشیب و تراژدی های فراوانی همراه بود و ازدواج ها و روابط ناموفقی برای او به همراه داشت. وی فرزندی به نام کامبیز از شوهر اولش محمود قربانی دارد که هم اکنون در لوس آنجلس به صنعت موسیقی می پردازد.
پوستر فیلم بی تا
با وقوع انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ و برپایی نظام جمهوری اسلامی، موسیقی پاپ و آوازخوانی زنان در محافل عمومی ممنوع اعلام شد. با وجود آن که اکثر هنرمندان ایرانی، مهاجرت از ایران را انتخاب کردند؛ گوگوش که به هنگام وقوع انقلاب در ایالات متحده به سر می برد، به ایران بازگشت. او مدت کوتاهی زندانی شد و سپس زندگی منزویانه ای را پیش گرفت. [۳]
با وجود حاکمیت نظام اسلامی بر ایران، ترانه ها و موزیک ویدیوهای گوگوش به وفور و سهولت در ایران یافت می شد و گوگوش هم چنان طرفداران بیشتری را جذب می کرد. با انتخاب محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور ایران در سال ۱۳۷۶ بسیاری از محدودیت های پیشین برداشته شد. به برخی از زنان ( گوگوش میان آنان نبود ) اجازه داده شد تا در محافلی که همهٔ حضار، زن باشند به اجرای برنامه بپردازند. اگرچه پخش و توزیع موسیقی پاپ هم چنان ممنوع بود، ولی مالکیت آن مشکلی نمی داشت. [۳]
گوگوش بعد از بیست و یک سال سکوت و زندگی منزویانه در ایران، در سال ۱۳۷۹ موفق به کسب گذرنامه شد و با خروج از ایران فعالیت هنری خود را با ارائه آلبوم زرتشت که بخشی از آن در ایران به صورت مخفیانه ضبط و در کانادا تکمیل و پخش شده بود، از سر گرفت و به انجام سری کنسرتهای بازگشت پرداخت که با استقبال بی نظیر ایرانیان و فارسی زبانان خارج از ایران مواجه شد.
وی در سال ۱۳۸۳ آلبوم «آخرین خبر» و در سال ۱۳۸۵ آلبوم «مانفیست» را منتشر کرد که مورد استقبال شدید دوستداران وی قرار گرفت. او بعد از ۲ سال سکوت مجدد، تور سال ۲۰۰۵ آمریکا را آغاز کرد که اولین کنسرت آن در تاریخ ۱۷ سپتامبر در فروم لس آنجلس اجرا شد.
اجراهای زنده
کنسرت های دوبی
گوگوش تقریبأ هر سال در شهر دبی، امارات کنسرت برگزار می کند. قیمت بلیط کنسرت های او از ۳۵۰ تا ۲، ۰۰۰ درهم ( از ۹۵ تا ۵۴۰ هزار تومان ) [۶] است که باعث شده که کنسرت هایش از گران ترین کنسرت های اجرا شده در دبی به حساب آید. هواداران بسیاری از ایران و کشورهای فارسی زبان دیگر، تنها به خاطر دیدن اجرای زندهٔ گوگوش به دبی سفر می کنند. [۷] تعداد تماشاچیان برخی از کنسرت های او در دبی، بیش ۱۲ هزار نفر بوده است. [۸]
فینال آکادمی موسیقی گوگوش
گوگوش در آخرین قسمت برنامه تلویزیونی آکادمی موسیقی گوگوش ۱۳۹۰، با اجرای ترانهٔ «یه حرفایی»، پس از ۳۴ سال به اجرای زنده در تلویزیون پرداخت. این اجرا با همراهی بابک سعیدی و هم خوانی شرکت کنندگان مسابقه همراه بود.
گوگوش و حکومت پهلوی
گوگوش از جمله هنرمندانی بود که به جشن تولّد ولیعهد، رضا پهلوی دعوت شد و در آن جشن، اجرای برنامه کرد. [۹]
گوگوش در سال ۱۹۷۶ در جریان جنگ ظفار به عمان رفت و برای سربازان ایرانی، برنامه اجرا کرد. [۱۰]
اطلاعات کلی
دختر صابر آتشین ( بازیگر )
۱۳۵۱ تا ۱۳۵۴ - همسر سابق محمود قربانی ( صاحب هتل کاباره میامی و پدر کامبیز )
۱۳۵۴ تا ۱۳۵۵ - همسر سابق بهروز وثوقی ( بازیگر )
۱۳۶۴ تا ۱۳۸۲ - همسر مسعود کیمیایی ( کارگردان )
مادر کامبیز ( خواننده )
دارای مدرک تحصیلی سیکل
۱۳۳۴ - آغاز فعالیت هنری با عملیات آکروباسی
۱۳۳۸ - ادامه فعالیت هنری با خوانندگی
۱۳۳۹ - شروع فعالیت در سینما با بازی در فیلم بیم و امید
۱۳۷۹ - شروع مجدد خوانندگی پس از وقفه ای طولانی در ( کانادا )
آلبوم ها
مسبب ( همراه با داریوش )
نیمهٔ گمشدهٔ من
فصل تازه
همسفر
جاده
مرداب
کویر
کوه
اگه بمونی
یادم باشه
پل
ستاره
من و گنجیشکای خونه
لحظهٔ بیداری
در امتداد شب
آلبوم های منتشر شده پس از بازگشت دوباره او به صحنه
۱۳۷۹ - زرتشت - شامل آهنگ های:زرتشت - بوی سفر - گوشه نشین - خاک اسیر و. . .
۱۳۸۳ - آخرین خبر - شامل ترانه های:آهوی عشق - دلکوک - اتاق من و . . .
۱۳۸۵ - مانیفست - شامل . . .

واژه ی گوگوش که تغییر یافته ی قوقوش است یک واژه ی ترکی است . قو همان پرنده ی معروف و قوش هم در زبان ترکی یعنی پرنده، که روی هم رفته "پرنده ی قو "معنی می دهد . بعضی هم گفته اند گوگوش تغییر یافته ی گؤقوش است به معنی" پرنده ی آبی" و یا " پرنده ی آسمان " یا پرنده ی آسمانی.

در فارسی غین. و قاف نیست به خاطر آن به قوقوش ( پرنده ی قو ) می گویند. گوگوش. وچون برای گوگوش معنا پیدا نمی کنند. خیالبافی می کنند. که گوگوش یک اسم پسرانه و ارمنی است. این مثل آن است که من اسم یک دختر بچه ی فارس را غضنفر ( غزن فر=شیری که دندانهایش مثل قلاب است ) بگذارم. وآن خانواده ی فارس تا آخر عمر دختر بچه شان را غضنفر صدا کنند. . . . . . . قور جرقه های آتش در زبان تورکی است ( باباائوینه قوردوشدی ) در زبان فارسی غین و قاف نیست. به قور می گویند . . وفعل گر گرفتگی ( پوشلنماق در زمان یائسگی ) را می سازنند.

عذرا خانیم در فارسی قو همون غو میشه از خودت در نیار
گوگوش خوبه زندس و خودش گفته دایه ارمنیش اونو گوگوش صدا میکرده شده نامی ارمنیه داستان بابک برا خودتو معنی جور میکنید میگید از بای بک میاد در صورتیکه بابک نامش حسن بوده و نامشو از [ اردشیر بابکان] یه سرچ کن روشن شی پایگذار حکومت ساسانی که برا استخر شیراز بود گرفته میخواست او حکومت رو دوباره زنده کنه پس نام اون رو گذاشت بابک معرب ( پاپک ) که از ریشه پاپا میاد یعنی پدر عزیز و بزرگوار پس الکی برا خودت معنی در نیار مطالعه کن با سند صحبت کن معنی [عذرا ]معنی درستش[ باکره ]ریشه عربی داره ولی با اون نوشتن من در آوردی تو عذرا ( اوزرا ) معنیش کلن چیز دیگه به لری میشه او =آب ، زَرا=طلاها روان تر= آب طلایی البته این معنی دومی بی ریشه بهتر از معنی واقعی اسمت در اومد😏 پس اوزرا رو هوا حرف نزن
در پایان در زبان فارسی غ نیس؟بیشتر حرف ق معربه درست مانند قفقاز = کفکاز ، قهرمان=کُهرمان و. . .
ولی غ هست همانند بغل ، آغوش، باغ ، داغ، غنچه، غاز
آگاهی رسانی خوبه ولی دروغ گفتن بدون دانستن از رو تعصب مسخرس شرم کن


یاشار اسم تورکی است. از فعل یاشاماق. . . . . بغل. غنچه. غاز. . آغوش. داغ. باغ. زاغ. کلاغ. یاغ. . سراغ. وهر کلمه ایی اولش. ویا آخرش آغ. اق. آک. آخ باشد. تورکی است

غو واژه ای پارسی است که با غو به معنای فریاد، فریاد و بانگ و آواز در پیوند است. در زبان پارسی میانه به آغوش، آگوش می گفتند.
یک کاربری این بالا نوشته در زبان پارسی غ نداریم خخخ. دانش آموخته کجا هستی اوزرا جان؟جمهوری خودخوانده باکو؟
واژگان دارای غ، به زبان پارسی برمی گردند و برخی از واژگانی که قاف دارند، همانند قهرمان ( کهرمان ) ، زندیق ( زندیک ) ، قاطر ( خرتر ) ، قلعه ( کلات ) ، قباد ( کباد ) ، قفقاز ( کفکاز ) وقو ( غو ) . . . بُن پارسی دارند. اگر هم نام گوگوش به عنوان نام پسرانه ارمنی آزارت می دهد، یک نگاه به نام رهبر خودخوانده باکو ( الهام دماغف ) بنداز تا بدانی چگونه پدرش یک نام دخترانه را روی این مورچه خوار گذاشته است. تکواژها و واژگان پارسی به روشنی مشخص هستند و نیاز نیست درباره واژگان پارسی اظهار فضل کنی. همه آن واژگانی هم که با غ نوشتی واژگان پارسی هستند. غنچه، باغچه ( هنوز نمی دانی ( چه ) پسوند پارسی است ) و دیگر واژگان.
کمتر تز بده نوشتی هر واژه ای که آخرش آغ، آخ و. . . هست، مغولی است؟؟!!!خخخ بیشتر از این ما را نخندان. . خوراک ( آخرش آک دارد ) ، پسوند آک در زبان پارسی یعنی آنچه که انجام می دهند. . . خوراک= آنچه که می خورند یا آنچه که خورده می شود. . . چاپاک و. . .
یا آخ بمانند سنگلاخ ( که واژه پارسی است ) ، واژگان زاغ، داغ، باغ و. . . واژگان پارسی هستند.
راستی یک پرسش: در زبان اردوغانی به چهارشنبه و پنجشنبه چه می گویند؟ یا به هفته چه می گویند؟یا چونکه، خوش و. . . خخخ. می توانی جای اینکه در تارنمای فرهنگنامه پارسی برنهاده های کارشناسی خود را بیرون بدهی، به دنبال برابرواژگانی برای آنها باشی.
بهتر است آدم دو تا کتاب بخواند، سپس نگره های کارشناسی بده.
هر چند از دید من یک مزدور هیچگاه نمی تواند، سنجیده و خردورز باشد.
در پایان گُر پیشوند از زبانهای ایرانی است همچون گُریختن ( گر و هیختن ) ، گُریز، گُربه، گرخیدن ( گُر و خیدن ( خمیدن ) همانند فراخیدن ) .
اگر در گفتار روزانه ات از این واژگان بهره می گیریی، باید سپاس گزار مردمان آذری، تاتی و تالشی باشی، که چنین واژگانی را از آنها به یادگار داری.
اینکه گوگوش کجائی هست برای من ارزشی ندارد، چرا که از دید من هنرمند واژه ای بی درونمایه هست همچون همین خواننده.

اشرف. اکرم. اعظم. منصور. معصوم. اسمهای عربی و مذکر هستند. و اسمهای مونث با افزودن ه مونث می شود. مثل فرید. فریده. . منصور. منصوره. معصوم. معصومه. . . . . ( آیا تا حالا مرد ارمنی دیده اید. که اسمش گوگوش ( قوقوش پرنده ی قو ) باشد. ؟؟؟اگردیده اید. آنوقت حرف دایه ی گوگوش ( خاننده ) را باورکنید.

هر وقت یاد گرفتی ( خواننده ) را درست بنویسی، نظر های کارشناسی ات را ارائه کن
جوری سخن میگویی که گویا ده نسل در ارمنستان زندگی کرده ای!!!
برگرداندن گوگوش به قوقوش آنقدر احمقانه است که محتوای پوچت را به نمایش میگذارد
همچنین ارتباط دادن آن با پرنده قو دیگر نهایت بی خردی شماست
من نمیدانم چرا همچن نام جعلی را به زبان ارمنی نسبت دادید؟
حتی خود ترک ها نیز نام بچه هایشان را قو نمیگذارند
بگو تو از کدام دهاتی آمدی که آنجا نام بچه هایشان را حیوان میگذارند؟
اوزرا خرس بی خرد!
نه اسامی سرخپوستی در ترکی کاربرد دارند نه ارامنه چنین وام واژگانی میگیرند
آنها که حتی در زبانشان مصوت ق دارند!
چه فارسها چه ارمنی ها هر دو بر تلفظ ق قادر هستند
پس چرا باید آنرا به قوقوش برگردانند
نمیدانم اندیشه های شما از کجا برمیخیزد یا در کدام لجنزاری چریده ای که احمقانه ترین تفاسیر را ارائه میکنی
جهل در ثریا هم که باشد پدرسوختگانی چون تو به آن دست میابند
با سپاس فراوان

اسلان ( شیر در زبان تورکی. اصلان ) . پروانه. لاچین. قارتال. قافلان. غزال. آهو. . . . . . وحیوانات قدرتمندبرای مردان. و حیوانات ظربف وزیبا برای زنان در نظر گرفته شده است. گوگوش همان قوقوشی برای دختران است. . . . خاننده. خاهر. خاندن. . . . . . وهر کلمه ایی با املای غلط یادمان داده اند. به خاطر مخفی کردن اصالت آنها می باشد. که از تورکی وارد فارسی شده است. ( لر نام پنیری در زبان تورکی است. نه شوردان آن نار نه لوردان )

این بخش جا افتاد و جهت تکمیل نظر قبلی نوشته شده
خواهر هم به صورت khoahar در پهلوی تلفظ میشده و وارد فارسی نو شده
ولی شگفت آور ترین بخش نظر شما آنجاست که میگویی حیوانات ظربفت!

حیوانات ظربفت😂
ظربفت🤣 با ( ظ )
حیوان زربفت
خودت میفهمی چه مینویسی؟
اگر میخواهی بگویی زربفت هم ترکیست و برای پوشاندنش اینگونه نوشته میشود پیشاپیش بدان
زربفت شکل کوتاه شده زر بافت است
به پارچه هایی اطلاق میشود که برای تزیینات در دوختشان از زر یا همان طلا استفاده شده

خوب است گوگوش خود زندست و اقرار کرده این نام را دایه ارمنی اش بر او نهاده همیشه هویت مردگان را جعل میکردید اینبار منتظر نشدید حتی بمیرد!
نمیدانم اگر خودش ادعاها و ریشه یابی های شمارا بشنود چه میگوید

حیوانات قدرتمند ( اسلان. قافلان. قارتال. شاهین. شاه باز ) در مقابل حیوانات ظریف ( پروانه. آهو. غزال. ترلان ) درست است. اگر هم ظریف، بصورت ظربف نوشته شده. حس ششم ات به کمکت آمده و ظربف را بجای ظریف دیدن ظربفت دیده. . . . . . ت اضافی را از پنیر بیرون کشیده ایی یا از ماست؟؟؟

گوگوش همان قوقوشی ( پرنده ی قو ) می باشد. چون در فارسی غین و قاف نیست. به قوقوشی می گویند. گوگوشی. و به قونجایش می گویند. گنجایش. و به قور ( جرقه های آتش ) می گویند. گر. . و بعدا فعل گر گرفتگی ( پوشلنماق در زمان یائسگی ) . و به قوریز می گویند. گریز. . . و به خرس قیریزلی می گویند. خرس گریزلی. . . . . . . . . . بعدا شروع به داستانسرایی می کنند. که مثلا گوگوش نام ارمنی و پسرانه است. . . . . .

کسی که سوادش به الفباهم قد نمیکشد و فارسی را فاقد ق میداند بعید هم نیست گمان کنم ظربفت را نوشته باشد
راستیتش ت اضافه را هم از مطالب پوچت بیرون کشیدم😂
در هر صورت گویا بحث با شما بی نتیجه است
باشد شما بهتر از گوگوش او را میشناسید هرچه باشد گویا خودت او را زاییده ای!!
هرچند خودش نامش را ارمنی میداند
من هم داستان سرایی نکردم و حقیقتا معنی نام گوگوش چندان برایم مهم نیست
( ( چرا که اگر در ستایش وی چیزی گفته ایم از هنر و توانایی او بوده نه از نام و نشانش ) )
از این جهت وارد بحث با شما شدم که خواستم به اظهار این نظرات پوچ پایان دهم
میگویند فارسی فاقد مصوت ق است پس هر واژه ای که دارای گ هست در اصل تغییر یافته شکل ق بوده پس ریشه ترکی دارد؟
این دیگر چه حرفیست؟
زمانی واژگان چنین تغییر میکنند که زبان فاقد یک مصوت باشه
مثلا ما ثریا را با سین تلفظ میکنیم چون مصوت ث را نداریم اما آنرا هنوزهم با ث مینویسیم
یا اعراب قادر به تلفظ گ چ پ ژ نیستن پس کلمات را معرب میکنند
اما در زبان فارسی مصوت ق وجود دارد کماکه بسیاری از وامواژه ها و یا حتی واژه های اصیل فارسی دارای مصوت ق هستند
شما بگویید زمانی که ما قو را قاف میخونیم و مینویسیم چرا باید اسم ساختگی شمارا با گ بنویسیم؟
یا قیچی و چاقو و قلب و. . . .
همه اینها دارای ق هستند و با ق خوانده و نوشته میشوند ق در زبان ما وجود دارد پس چرا باید به گ تغییر پیدا کند؟
اما
اما
گروهی از واژگان اصیل پارسی و پهلوی دارای ق و غ هستند یعنی همان مصوت ق
مثل مغ که شکل تغییر یافته مگو در پهلویست
یا روغن یا دروغ که مستقیما از زبان اوستایی آمده مرغ که از مِرِغَ اوستایی آمده
یا همان دهقان که از دهگان پهلوی گرفته شده است و جالب اینجاست که دارای قاف است
آیا از مغ و دهقان مثال های واضح تری هست؟
اگر ما ق نداریم چگونه واژگان اصیل پهلوی را با ق یا غ تلفظ میکنیم و مینویسیم؟
یا هزاران واژه دارای مصوت ق را؟
یا همان قو را ما گو تلفظ نمیکنیم که حالا قوقوش بخواهد گوگوش شود
حتی اسامی چون قباد و کیقباد و قابوس یا حتی قیصر را هم میتوان مثال زد
قباد از کواد پهلوی کیقباد از کیکواد و قیصر از کیصر پهلوی گرفته شده وهمچنین قابوس از کاووس همتایش هم همان کیکاووس شاهنامه است همچنین میبینیم واژگان اصیل پارسی را با مصوت ق میخوانیم و در املای آنها هم از قاف و هم از غین بهره میبریم
پس از امروز هرکس هرکس از عدم وجود مصوت ق در فارسی سخن براند به جهل خود معترف شده
تا آنجا که من میدانم حتی همان زبان پهلوی هم در الفبایش نمادی برای مصوت ق داشت که خود حاکی از وجود این مصوت در لجه و گفتار گویشوران این زبان باستانی بوده

کنون بیایید درباره ادعاهای شما صحبت کنیم هرچند ارزشش را ندارد
گنجایش از مصدر گنجاندن آماده بن مضارعش هم گنجان است
گریز از مصدر گریختن آماده و بن مضارع آنست
گریزلی هم که اصلا وامواژه اسیت از زبان انگلیسی که به همین شکل تلفظ میشود و به خرس های خاکستری جنگل های تایگای آمریکای شمالی اطلاق میشود!
مدرکت را از کجا آورده ای؟!؟!؟!
شما جناب جدیری با توهینی که به قوم بزرگ لر کردید ، محتوی پوچ و فقدان شعور خود را به نمایش گذاشتید
میدانم این جماعت نابخرد نماینده قوم بزرگ آذری یا همان ترک های ایرانی نیستند
همانطور که در هر قومی احمق پیدا میشود، در میان هموطنان آذری گرانقدر ماهم، جماعتی احمق یافت میشود
باسپاس فراوان

با عرض پوزش از خوانندگان محترم این مطلب جا افتاد
قهرمان خود از کهرمان پهلوی گرفته شده و بعد از ورود به فارسی نو به شکل قهرمان درآمده مثل انبوهی از واژگانی که از پهلوی وارد فارسی نو شدند سپس دارای ق شدند
گذشته از این در کدام لهجه از زبان فارسی در کدام زبان محلی کجا تو دیده ای در فارسی نو بگویند کهرمان؟
این حرفت واقعا احمقانه است ریخت کهرمان مربوط به پهلوی بود نه فارسی نو
در فارسی نو قهرمان میگویند چرا چرت و پرت میگویی؟
اگر ق نیست چگونه اینهمه واژه با ق برایت نوشتم و تو هم هنگام خواندن با ق میخوانی؟
اگر چنین بود که تو گفتی الان تمام واژگان را باید بدون ق مینوشتم پس چگونه با کمال وقاحت میگویی ق در فارسی نیست؟
میدانی با نگاشتن همین متن فارسی چندبار از ق استفاده کردم؟

بحث من تمام شد با سپاس از خوانندگان
کسی که خود را بخواب زده را نمیتوان بیدار کرد

اگر کور هم بودی تا کنون میدیدی، تو نمیخواهی ببینی

اینبار علاوه بر واژگان نام کاربری خودت را هم بار ها جعل کردی جدیری اوزرا گوگوش

. گوگوش پاشینیان. گوگوش سرکسیان. گوگوش کرکسیان. گوگوش آرامیان. . . . . . . آیا تا حالا یک پسر یا حتی یک دختر ارمنی دیده اید. که نامش گوگوش باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


کلمات دیگر: