محمود اعتمادزاده (م.ا. به آذین) (۱۲۹۳–۱۳۸۵) فعال سیاسی، نویسنده و مترجم نامدار معاصر ایرانی بود. به آذین فعالیت های ادبی خود را از سال ۱۳۲۰ –زمانی که قهرمان مجروح دوران جنگ بود– با انتشار داستان های کوتاه خود آغاز کرد. نوشته ها و داستان های کوتاهِ بیشتری در طولِ سالهای بعد به رشتهٔ تحریر درآورد و با ترجمهٔ آثار شکسپیر، بالزاک، رومن رولان و شولوخوف و نگارشِ خاطرات و تجربیاتش از زندان های دههٔ ۱۳۵۰، به خدمات ادبی خود ادامه داد. شهرت وی از زمان سردبیری هفته نامهٔ کتاب هفته و سپس ریاست کانون نویسندگان آغاز شد.
پراکنده (۱۳۲۳)
بسوی مردم (۱۳۲۷)
خانوادهٔ امین زادگان (رُمان ناتمام)
دختر رعیت (۱۳۳۰)
نقش پرند (۱۳۳۴)
مُهرهٔ مار (۱۳۴۴)
قالی ایران (۱۳۴۴)
گفتار در آزادی (۱۳۴۷)
شهر خدا (۱۳۴۹)
مهمان این آقایان (۱۳۵۰، چاپ ۱۹۷۵، کُلن، آلمان)
از آن سوی دیوار (۱۳۵۱)
کاوه (نمایشنامه، ۱۳۵۵)
مهمان برادران
بار دیگر و این بار… (۱۳۷۰، انتشار: ۱۳۸۸)
از هر دری… (۱۳۷۱ کلن و ۱۳۷۲)
مانگدیم و خورشیدچهر
بر دریاکنار مثنوی و دید و دریافت (۱۳۷۷)
نامه هائی به پسر (۱۳۸۲)
در بیست و سوم دی ۱۲۹۳ در کوی خُمِران چهل تن شهر رشت به دنیا آمد. آموزش ابتدائی را در رشت، سه سال اول متوسطه را در مشهد و سه سال آخر متوسطه را در تهران ادامه داد. در سال ۱۳۱۱ جزو دانشجویان اعزامی ایران به فرانسه رفت و تا دی ماه ۱۳۱۷ در فرانسه ماند. زبان فرانسوی را آموخت و از دانشکدهٔ مهندسی دریائی برِست (Brest) و دانشکدهٔ مهندسی ساختمان دریائی در پاریس گواهی نامه گرفت.
پس از بازگشت به ایران به نیروی دریائی پیوست. با درجهٔ ستوان دوم مهندس نیروی دریائی در خرمشهر مشغول به کار شد. دو سال بعد به نیروی دریائی در بندر انزلی منتقل شد و ریاست تعمیرگاه این نیرو به عهده اش گذاشته شد.
در چهارم شهریور ۱۳۲۰ در جریان اشغال ایران و بمباران در بندر انزلی زخمی برداشت که منجر به قطع دست چپ او و اتکایش به دست راست تا پایان عمر گشت. چندی بعد، برای رهائی از قیدهائی که افسر نیروی دریائی بودن برای فعالیت سیاسی و ادبی اش ایجاد کرده بود، استعفا داد. سرانجام در بهار ۱۳۲۳، به گفتهٔ خودش «رشتهٔ توان فرسای خدمت نظامی از گردنش باز شد» و به وزارت فرهنگ منتقل شد. سال هائی را به تدریس خصوصی زبان فرانسوی، تدریس ریاضی در دبیرستان ها و کار در کتابخانهٔ ملی — در دایرهٔ روزنامه ها و مجلات — گذراند. چند هفته ای هم در دورهٔ وزارت دکتر کشاورز، در سال ۱۳۲۵، سمت معاونت فرهنگ گیلان به عهده اش بود. در پی کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲ او را منتظرخدمت کردند و دیگر اجازهٔ کار در وزارت فرهنگ را به او ندادند.
پراکنده (۱۳۲۳)
بسوی مردم (۱۳۲۷)
خانوادهٔ امین زادگان (رُمان ناتمام)
دختر رعیت (۱۳۳۰)
نقش پرند (۱۳۳۴)
مُهرهٔ مار (۱۳۴۴)
قالی ایران (۱۳۴۴)
گفتار در آزادی (۱۳۴۷)
شهر خدا (۱۳۴۹)
مهمان این آقایان (۱۳۵۰، چاپ ۱۹۷۵، کُلن، آلمان)
از آن سوی دیوار (۱۳۵۱)
کاوه (نمایشنامه، ۱۳۵۵)
مهمان برادران
بار دیگر و این بار… (۱۳۷۰، انتشار: ۱۳۸۸)
از هر دری… (۱۳۷۱ کلن و ۱۳۷۲)
مانگدیم و خورشیدچهر
بر دریاکنار مثنوی و دید و دریافت (۱۳۷۷)
نامه هائی به پسر (۱۳۸۲)
در بیست و سوم دی ۱۲۹۳ در کوی خُمِران چهل تن شهر رشت به دنیا آمد. آموزش ابتدائی را در رشت، سه سال اول متوسطه را در مشهد و سه سال آخر متوسطه را در تهران ادامه داد. در سال ۱۳۱۱ جزو دانشجویان اعزامی ایران به فرانسه رفت و تا دی ماه ۱۳۱۷ در فرانسه ماند. زبان فرانسوی را آموخت و از دانشکدهٔ مهندسی دریائی برِست (Brest) و دانشکدهٔ مهندسی ساختمان دریائی در پاریس گواهی نامه گرفت.
پس از بازگشت به ایران به نیروی دریائی پیوست. با درجهٔ ستوان دوم مهندس نیروی دریائی در خرمشهر مشغول به کار شد. دو سال بعد به نیروی دریائی در بندر انزلی منتقل شد و ریاست تعمیرگاه این نیرو به عهده اش گذاشته شد.
در چهارم شهریور ۱۳۲۰ در جریان اشغال ایران و بمباران در بندر انزلی زخمی برداشت که منجر به قطع دست چپ او و اتکایش به دست راست تا پایان عمر گشت. چندی بعد، برای رهائی از قیدهائی که افسر نیروی دریائی بودن برای فعالیت سیاسی و ادبی اش ایجاد کرده بود، استعفا داد. سرانجام در بهار ۱۳۲۳، به گفتهٔ خودش «رشتهٔ توان فرسای خدمت نظامی از گردنش باز شد» و به وزارت فرهنگ منتقل شد. سال هائی را به تدریس خصوصی زبان فرانسوی، تدریس ریاضی در دبیرستان ها و کار در کتابخانهٔ ملی — در دایرهٔ روزنامه ها و مجلات — گذراند. چند هفته ای هم در دورهٔ وزارت دکتر کشاورز، در سال ۱۳۲۵، سمت معاونت فرهنگ گیلان به عهده اش بود. در پی کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲ او را منتظرخدمت کردند و دیگر اجازهٔ کار در وزارت فرهنگ را به او ندادند.
wiki: محمود اعتمادزاده