کلمه جو
صفحه اصلی

محمود امجد

دانشنامه عمومی

محمود امجد (زادهٔ ۱۳۱۸ خورشیدی) استاد اخلاق و از استادان حوزه های علمیه و از شاگردان علامهٔ طباطبایی، سید رضا بهاء الدینی، سید روح الله خمینی و محمد تقی بهجت است.
محمدحسین رحیمی، (اخیرا کتاب شرح وی بر رسالة الولایة علامه طباطبایی با اشراف و تقریظ محمود امجد به چاپ رسیده است)
در سال ۱۳۱۸ خورشیدی در شهرستان کنگاور از توابع شهر کرمانشاه در خانواده ای روحانی زاده شد. جدش از عالمان بزرگ ملقب به «افصح المتکلّمین» بود. پدرش نیز از علما بود و در مسیر کاروان های ایران به کربلا، میزبان علمای آن روزگار می شد. او تحصیلات کلاسیک را تا سطح پنجم دبیرستان قدیم در رشته طبیعی در همان شهر کرمانشاه گذراند.
تقریباً هجده ساله بود که تحصیلات جدید را با هدف تحصیل علوم دینی رها کرد و به قم رفت. در مدت کوتاهی دورهٔ مقدمات و سطح را به پایان برد و تحصیل دروس خارج را آغاز کرد. استادان درس خارج فقه و اصول او سید روح الله خمینی، محقق داماد، حاج آقا حسین فاطمی، سید رضا بهاء الدینی، محمد تقی بهجت و عزیزالله خوشوقت بودند و در فلسفه و عرفان از علامه طباطبایی بهره جست و در ۲۰ سال پایانی عمر او با او همراه بود و در جلسات عمومی و خصوصی او شرکت داشت.
بزرگ ترین استاد اخلاق و عرفان او سید رضا بهاء الدینی بود که از سال ۱۳۵۱ خورشیدی با او مأنوس بود و از محضرش بهره می برد. محمود امجد از سال ۱۳۵۰ با محمد تقی بهجت ارتباط پیدا کرد و علاوه بر شاگردی، ارتباطی خاص و نزدیک با او داشت؛ و همچنین با عزیزالله خوشوقت مراودت نزدیکی داشت و در بسیاری از جلسات اخلاقی وی در قم و تهران در کنار ایشان حضور داشت.

نقل قول ها

محمود امجد (زادهٔ ۱۳۱۸ خورشیدی) از اساتید حوزه های علمیه و از شاگردان علامهٔ طباطبایی، آیت الله بهاءالدینی، سید روح الله خمینی و محمد تقی بهجت است.
• «مکتب حضرت امیر (ع) کناره گیری از حکومت را بر دروغ گفتن برای رسیدن به حکومت ترجیح می دهد. شاید می شد یک دروغ را توجیه کرد اما دیگر از هدایت خبری نبود! حکومتی که با دروغ برسرکار بیاد باید با شمشیر حفظ شود و جز اجبار و زور چیزی از آن عاید انسانها نمی شود!»محمود امجد• «شهوت فقط جنسی نیست! دستبوسی هم شهوت است! ریاست هم شهوت است! دلش می خواهد رساله بنویسد، شهوت نوشتن دارد! شهوت حرف زدن دارد!»محمود امجد• «تعریف و تمجیدهای دیگران حتی تعریف امام معصوم نیز مشکلی از ما را حل نمی کند. مگر اینکه امام معصوم دعا کند که عاقبت به خیر شویم یا خبر دهد که عاقبت به خیر هستیم. مهم عاقبت به خیر شدن است. به قول حضرت آیت الله بهجت: شیطان تا آخرین لحظه با انسان کار دارد. ایشان به همین علت اجازه ندادند تا موقعی که در قید حیات هستند برایشان کنگره بزرگداشت گرفته شود. شیطان قسم خورده است که همه ما را گمراه کند. هرکسی را به طریقی گمراه می کند. از طریق منبر، از طریق مداحی، از طریق عبادت، از طریق نمازشب، ... علامتش این است که ما پیش خودمان مغرور می شویم! و عاقبت به شری مربوط به غرور است و هرکس پیش خدا شکسته نفسی کند عاقبت به خیر است. با کمی تمرین می توان به این باور رسید که دیگران بهتر از ما هستند و ما بدتر از دیگران!»محمود امجد• «من به صداقت آقای موسوی یقیین پیدا کرده ام و اگر همه کره زمین غیر این را بگوید من از یقیین خود دست بر نخواهم داشت.»محمود امجد• «پرهیز به معنی کناره گیری یا انزوا نیست. پرهیز در متن اجتماع و در حین انجام عمل اتفاق می افتد. باید وارد اجتماع شد اما دروغ نگفت! باید از این آتش ترسید و مال یتیم را نخورد! اتقو یوما، اتقوا... یعنی پروا کنید نه اینکه انزوا کنید. اسلام دین اجتماعی است. وظیفه انسان این است که خودش را بسازد و وارد جامعه شود... وظایف افراد هم با هم فرق می کند. یکی ممکن است ذخیره باشد. در تاریکی نشسته اما روشنایی را می بیند. منتظر انجام وظیفه است. در موقع خودش وارد می شود و وظیفه اش را انجام می دهد! معمولا هم نقطه عطفی را به وجود می آورد! با یک حرکت یک مملکت را نجات می دهد. هر کس حد خودش را نگهدارد بهترین خدمت را به جامعه کرده است. برای ما ورود به جامعه و تحمل سختی ها و شنیدن ناسزاها و... باعث خودسازی می شود. تقوی یعنی حضور در صحنه و پروا از خداوند!... شناخت حد خود نیز بسیار مهم است. نباید در موقعیتی وارد شد که از طاقت و توان خارج است. انقلاب ما انقلاب عظیم و تجربه خوبی بود اما متاسفانه خودسازی کم بود. افرادی ممکن است گاهی با دست بوسی سوار شوند! ما به امثال مدرس نیاز داریم. خدا رحمت کند او را.»محمود امجد• «ما باید دست به دست همدیگر بدهیم. چرا که جامعه ما فلج شده است. آدم از این همه ناهنجاری دق می کند و می خواهد بمیرد. خداوند شاهد است که من اگر اختیار داشتم به غار می رفتم، تا نه چیزی ببینم و نه چیزی بشنوم. همه ما باید توبه کنیم. ما بد دین هستیم. ما باعث شده ایم تا جوانان دین گریز شوند.»محمود امجد


کلمات دیگر: