هری پاتر و زندانی آزکابان. هری پاتر و زندانی آزکابان (به انگلیسی: Harry Potter and the Prisoner of Azkaban) نام کتاب سوم از مجموعه رمانهای هری پاتر، اثر جی.کی. رولینگ است.
ویکی پدیای انگلیسی نسخه ۵ ژانویه ۲۰۰۸
طرح جلد انگلیسی هری پاتر و زندانی آزکابان
پس از اینکه عمه مارج وارد خانهٔ خالهٔ هری پاتر می شود با هری درگیری پیدا می کند و هری ناخواسته باعث اتفاق ناخوش آیندی می شود: عمه مارج باد شده و مانند بادکنکی به هوا می رود.هری از خانه فرار می کند و منتظر اظهارنامه وزارت جادو می شود زیرا انجام جادو برای افراد زیر هفده سال ممنوع است و هری فقط ۱۳ سال سن دارد. اما او سرانجام می فهمد که سیریوس بلک کسی بوده که پدر و مادرش را به ولدمورت فروخته و اکنون از زندان فرار کرده و حالا دنبال اوست و به همین دلیل وزارت برای او حکم اخراج نمی فرستد تا بتواند در مدرسه هاگوارتز در امان باشد.
هری در سالی سخت قرار دارد که همواره باید مواظب باشد که مورد حملهٔ سیریوس بلک قرار نگیرد. اما در پایان مشخص می شود که سیریوس بلک پدر خواندهٔ اوست و دوست صمیمی پدرش و کسی که پدرش را به ولدمورت لو داده پیتر پتی گرو بوده که خودش را به شکل موشی در آورده بوده که از قضا موش خانگی رون ویزلی بهترین دوست هری بوده است. اما درست وقتی که همه چیز درست می شود و سیریوس موش را به شکل عادی برمی گرداند و همه به اینکه به وسیله او بی گناهی سیریوس را ثابت کنند امیدوار می شوند همه چیز نقش بر آب شده و پیتر پتی گرو فرار می کند. بعد از اینکه سیریوس دوباره زندانی می شود هری و هرمیون گرنجر، دوست صمیمی او، به گذشته بازگشته و سیریوس را نجات می دهند. همچنین هری با موجوداتی به نام دیوانه ساز مبارزه می کند. در نهایت سیریوس بلک به کمک ساعت زمان هرمیون گرینجر فرار کرده و هری به مدرسه باز می گردد.
ویکی پدیای انگلیسی نسخه ۵ ژانویه ۲۰۰۸
طرح جلد انگلیسی هری پاتر و زندانی آزکابان
پس از اینکه عمه مارج وارد خانهٔ خالهٔ هری پاتر می شود با هری درگیری پیدا می کند و هری ناخواسته باعث اتفاق ناخوش آیندی می شود: عمه مارج باد شده و مانند بادکنکی به هوا می رود.هری از خانه فرار می کند و منتظر اظهارنامه وزارت جادو می شود زیرا انجام جادو برای افراد زیر هفده سال ممنوع است و هری فقط ۱۳ سال سن دارد. اما او سرانجام می فهمد که سیریوس بلک کسی بوده که پدر و مادرش را به ولدمورت فروخته و اکنون از زندان فرار کرده و حالا دنبال اوست و به همین دلیل وزارت برای او حکم اخراج نمی فرستد تا بتواند در مدرسه هاگوارتز در امان باشد.
هری در سالی سخت قرار دارد که همواره باید مواظب باشد که مورد حملهٔ سیریوس بلک قرار نگیرد. اما در پایان مشخص می شود که سیریوس بلک پدر خواندهٔ اوست و دوست صمیمی پدرش و کسی که پدرش را به ولدمورت لو داده پیتر پتی گرو بوده که خودش را به شکل موشی در آورده بوده که از قضا موش خانگی رون ویزلی بهترین دوست هری بوده است. اما درست وقتی که همه چیز درست می شود و سیریوس موش را به شکل عادی برمی گرداند و همه به اینکه به وسیله او بی گناهی سیریوس را ثابت کنند امیدوار می شوند همه چیز نقش بر آب شده و پیتر پتی گرو فرار می کند. بعد از اینکه سیریوس دوباره زندانی می شود هری و هرمیون گرنجر، دوست صمیمی او، به گذشته بازگشته و سیریوس را نجات می دهند. همچنین هری با موجوداتی به نام دیوانه ساز مبارزه می کند. در نهایت سیریوس بلک به کمک ساعت زمان هرمیون گرینجر فرار کرده و هری به مدرسه باز می گردد.
wiki: فیلم هری پاتر و زندانی آزکابان و در سال ۲۰۰۴ انتشار یافت که سومین قسمت از سری هری پاتر است که توسط جوآن رولینگ نوشته شده است.
هری پاتر:این جادوها را در طول بازی یادمی گیرد:اکسپکتو پاترونام٬گلسیوس
هرمیون گرینجر :دراکونیفرس٬لپیفورس
رون ویزلی:کارپ رکراکتوم
(همه شخصیت ها یادگرفته اند این جادوها:دیپولسا٬الهمورا٬لوموس٬اسپونجیفای٬رکتوسمپرا)
(همه شخصیت ها در ابتدا فیلپندو را بدند و در مدت بازی اکسپلیارموس را یادمی گیرند)
هری در سال سوم مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز است.
هری پاتر:این جادوها را در طول بازی یادمی گیرد:اکسپکتو پاترونام٬گلسیوس
هرمیون گرینجر :دراکونیفرس٬لپیفورس
رون ویزلی:کارپ رکراکتوم
(همه شخصیت ها یادگرفته اند این جادوها:دیپولسا٬الهمورا٬لوموس٬اسپونجیفای٬رکتوسمپرا)
(همه شخصیت ها در ابتدا فیلپندو را بدند و در مدت بازی اکسپلیارموس را یادمی گیرند)
هری در سال سوم مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز است.
wiki: فانتزی محصول سال ۲۰۰۴ بریتانیا/آمریکا و به کارگردانی آلفونسو کوارون است که بر اساس رمانی به همین نام نوشتهٔ جی.کی. رولینگ ساخته شده است. این سومین قسمت در مجموعه فیلم های هری پاتر محسوب می شود که دنبالهٔ هری پاتر و تالار اسرار و پیش از هری پاتر و جام آتش است.این فیلم از نظر منتقدان نسبت به دو قسمت قبل دارای پیشرفت قابله ملاحظه بود.
۲۳ مه ۲۰۰۴ (۲۰۰۴-05-۲۳) (تالار موسیقی رادیو سیتی)
داستان دربارهٔ سال سوم تحصیلات هری پاتر است که با نجات پدرخوانده اش و کشف اطلاعات بیشتری در مورد پدر و مادر کشته شده اش به دست لرد ولدمورت همراه است.
بعد از اینکه عمه مارج وارد خانهٔ خالهٔ هری پاتر می شود با هری درگیری پیدا می کند و هری ناخواسته باعث اتفاق ناخوشآیندی می شود: عمه مارج باد شده و مانند بادکنکی به هوا می رود.هری از خانه فرار می کند و منتظر اظهارنامه وزارت جادو می شود زیرا انجام جادو برای افراد زیر هفده سال ممنوع است و هری فقط ۱۳ سال سن دارد. اما او می فهمد که سیریوس بلک کسی بوده که پدر و مادرش به ولدمورت فروخته و اکنون از زندان آزکابان فرار کرده و اکنون به دنبال اوست. به همین دلیل هاگوارتز برای او حکم اخراج نمی فرسد تا هری در هاگوارتز در امان باشد. هری در سالی سخت قرار گرفته و باید مواظب باشد که مورد حمله سیریوس بلک قرار نگیرد. اما سیریوس با نقشه ای هری را به طرف او می کشاند و به او می گوید که بی گناه است و کسی که پدر و مادرش را به ولدمورت فروخته پیتر پتیگروست که انگشتش را برید (تا همه فکر کنند او مرده) بعد تبدیل شد به یک موش که از قضا موش خانگی رون است.
بعد از اینکه سیریوس موش را به شکل عادی برمی گرداند و بی گناهیش ثابت می شود، همه چیز نقشه بر آب شده و پیتر فرار می کند و سیریوس هم طی درگیری با پروفسور لوپین (معلم دفاع در برابر جادوی سیاه که یک گرگینه است) زخمی می شود و دیوانه سازها (نگهبان های آزکابان) به طرف او می آیند ولی هری با آن ها مبارزه می کند اما یک نفر به او کمک می کند که در ابتدا هری فکر کرد که پدرش بوده. اما بعد از اینکه با هرمیون به گذشته بر می گردد می فهمد خودش بود که به خودش کمک کرده است. وقتی هری به گذشته بر می گردد سیریوس را نجات می دهد و به او کمک می کند تا فرار کند. بعد از اینکه سیریوس فرار می کند هری و هرمیون به هاگوارتز بر می گردند.
۲۳ مه ۲۰۰۴ (۲۰۰۴-05-۲۳) (تالار موسیقی رادیو سیتی)
داستان دربارهٔ سال سوم تحصیلات هری پاتر است که با نجات پدرخوانده اش و کشف اطلاعات بیشتری در مورد پدر و مادر کشته شده اش به دست لرد ولدمورت همراه است.
بعد از اینکه عمه مارج وارد خانهٔ خالهٔ هری پاتر می شود با هری درگیری پیدا می کند و هری ناخواسته باعث اتفاق ناخوشآیندی می شود: عمه مارج باد شده و مانند بادکنکی به هوا می رود.هری از خانه فرار می کند و منتظر اظهارنامه وزارت جادو می شود زیرا انجام جادو برای افراد زیر هفده سال ممنوع است و هری فقط ۱۳ سال سن دارد. اما او می فهمد که سیریوس بلک کسی بوده که پدر و مادرش به ولدمورت فروخته و اکنون از زندان آزکابان فرار کرده و اکنون به دنبال اوست. به همین دلیل هاگوارتز برای او حکم اخراج نمی فرسد تا هری در هاگوارتز در امان باشد. هری در سالی سخت قرار گرفته و باید مواظب باشد که مورد حمله سیریوس بلک قرار نگیرد. اما سیریوس با نقشه ای هری را به طرف او می کشاند و به او می گوید که بی گناه است و کسی که پدر و مادرش را به ولدمورت فروخته پیتر پتیگروست که انگشتش را برید (تا همه فکر کنند او مرده) بعد تبدیل شد به یک موش که از قضا موش خانگی رون است.
بعد از اینکه سیریوس موش را به شکل عادی برمی گرداند و بی گناهیش ثابت می شود، همه چیز نقشه بر آب شده و پیتر فرار می کند و سیریوس هم طی درگیری با پروفسور لوپین (معلم دفاع در برابر جادوی سیاه که یک گرگینه است) زخمی می شود و دیوانه سازها (نگهبان های آزکابان) به طرف او می آیند ولی هری با آن ها مبارزه می کند اما یک نفر به او کمک می کند که در ابتدا هری فکر کرد که پدرش بوده. اما بعد از اینکه با هرمیون به گذشته بر می گردد می فهمد خودش بود که به خودش کمک کرده است. وقتی هری به گذشته بر می گردد سیریوس را نجات می دهد و به او کمک می کند تا فرار کند. بعد از اینکه سیریوس فرار می کند هری و هرمیون به هاگوارتز بر می گردند.