محمد احمد عیسی ماغوط (۱۹۳۴ در سلمیه، سوریه - ۳ آوریل ۲۰۰۶) شاعر و نویسنده اهل سوریه است. او مانند دو هموطن دیگرش آدونیس و نزار قبانی سال ها دور از کشورش زندگی کرده است. زبان شعر او کاملاً منثور است، او فقط به مضمون در شعر می اندیشد و تلاش می کند که به کمک مجازها و استعاره ها و کنایه ها کوتاه ترین راه را برای رسیدن به معنی بیابد. محمد الماغوط در شعر معاصر عرب شاعری صاحب سبک و چهره ای شناخته شده است. او هم چنین از مؤسسین نشریه تشرین می باشد.
ویکی پدیای عربی
دانشنامه المورد
روزنامه همشری شماره۵۰۹۵|صفحهٔ ۸
ماغوط(۱۹۳۴–۲۰۰۷)، شاعر و نویسنده سوری و از پیشگامان و توسعه دهندگان قصیده النثر در شعر عربی است. او از کودکی با رنج و درد ملّت آشنا شد و در دوران نوجوانی، شاهد اشغال فلسطین و اوضاع نابسامان کشورهای منطقه بود. مشاهدهٔ این اوضاع، نوعی روحیّه تمرّد را در شخصیت او به وجود آورد؛ به گونه ای که در نوع شعری وی نیز تأثیر گذاشت و به قصیده النثر که نوعی تمرّد از قوانین شعر و رعایت وزن و قافیه و عروض بود، روی آورد و از پیشگامان قصیده النثر گردید. او به عنوان یک ناقد اجتماعی به انتقاد از وضع موجود عرب و ضعف و سستی آن ها در برابر سلطه جویان و به خصوص اسراییل پرداخته است و آثار خود آن ها را به وحدت و یکپارچگی و مقاومت فرا می خواند. در تمامی آثار او، اعم از شعر، داستان و نمایشنامه، بن مایه هایی از مقاومت آشکارا به چشم می خورد. هدف از این مقاله، بیان و ارائه جلوه های مقاومت در آثار ماغوط است که ابتدا به شرح مختصری از زندگی سیاسی، اجتماعی و ادبی ماغوط می پردازد، سپس مظاهر مقاومت را که از مطالعهٔ تمام آثار او استخراج شده، در سه عنوان دعوت به مبارزه و مقاومت، ماغوط و لبنان و ماغوط و فلسطین ارائه می کند و به بیان دیدگاه های او در این مورد می پردازد تا ضمن معرّفی وی، حساسیّت او را به عنوان یک ادیب عرب، نسبت به مسائل جهان عرب نشان می دهد و نقش اشعار و کلمات او را در بیدارسازی ملّت برای حفظ عزت و کرامت خود بیان نماید.
وی چندین جایزه در شعر و نمایشنامه نویسی دریافت کرده است؛ از جمله آن ها جایزه «العویس» در زمینهٔ شعر است که در سال ۲۰۰۵/۲۰۰۴ به او اعطاء شده است. در سال ۲۰۰۲ در کتابخانه اسد، نشان درجه یک لیاقت را از «بشار اسد»، رئیس جمهور سوریه، دریافت کرد. همچنین در جشنواره سالانه شعر که در سال ۲۰۰۴ در «سلیمه» برگزار شد، مورد تکریم قرار گرفت. علاوه بر آن، بیشتر آثار داستانی و نمایشی و اشعار او در جشنواره های عربی و بین المللی جوایزی دریافت نموده است.
ماغوط در دهه چهل، فعالیّت خود را در حزب قومی-سوسیالیستی سوریه آغاز می کند امّا دیری نمی گذرد که از این کار خسته می شود. او می گوید: «من نوجوان بودم. این کار شبیه سنّت اجتماعی، مثل ازدواج بود و انسان باید وارد حزبی می شد امّا خیلی زود از خطابه ها و نظریّه ها احساس خستگی کردم» همچنین در جایی دیگر می گوید: «من طبعاً آشوبگر هستم؛ نه منطقی به چیزی می پیوندم و نه منطقی رها می کنم. فقیر بودنم نوعی نیاز به پیوستن در من ایجاد کرد و حزب، نوعی حمایت برای کسی بود که مال و مقامی نداشت.» (آدم، ۲۰۰۱: ۱۳۴) زندگی سیاسی ماغوط زمانی آغاز می شود که به زندان می افتد. او در زندان از نزدیک و شخصاً شاهد ظلم و جوری بود که ملّت از آن رنج می برد. در اوایل دهه پنجاه، ماغوط مقالات خود را در روزنامه «البناء» و مجلهٔ «المضحک المبکی» و «الف باء» منتشر می کرد. در این دوره که دوره بعد از جنگ جهانی دوم بود، تعداد زیادی از نویسندگان ظهور کردند که نوشته هایشان فریادهای ملّت برای آزادی و استقلال بود و ماغوط نیز یکی از همین نویسندگان است. او در دمشق، سردبیر مجله «الشرطه» بود و بسیاری از نقدهای خود را در صفحه خاصی با عنوان «الورقه الاخیره» منتشر می کرد. همچنین در نیمه دوم دههٔ هفتاد با مشارکت «زکریا تامر» نویسنده سوری، در روزنامه «تشرین» فعالیّت داشت. از سال ۱۹۷۸ در مجله «المستقبل» که در پاریس منتشر می شد، در صفحه ای با عنوان «آلیس در سرزمین عجائب» مطلب می نوشت. همچنین به طور میانگین، هر دو هفته یک مقاله از او در مجله «الوسط» لندن منتشر می شد. (احمد، ۱۹۹۲: ۲۴)
ویکی پدیای عربی
دانشنامه المورد
روزنامه همشری شماره۵۰۹۵|صفحهٔ ۸
ماغوط(۱۹۳۴–۲۰۰۷)، شاعر و نویسنده سوری و از پیشگامان و توسعه دهندگان قصیده النثر در شعر عربی است. او از کودکی با رنج و درد ملّت آشنا شد و در دوران نوجوانی، شاهد اشغال فلسطین و اوضاع نابسامان کشورهای منطقه بود. مشاهدهٔ این اوضاع، نوعی روحیّه تمرّد را در شخصیت او به وجود آورد؛ به گونه ای که در نوع شعری وی نیز تأثیر گذاشت و به قصیده النثر که نوعی تمرّد از قوانین شعر و رعایت وزن و قافیه و عروض بود، روی آورد و از پیشگامان قصیده النثر گردید. او به عنوان یک ناقد اجتماعی به انتقاد از وضع موجود عرب و ضعف و سستی آن ها در برابر سلطه جویان و به خصوص اسراییل پرداخته است و آثار خود آن ها را به وحدت و یکپارچگی و مقاومت فرا می خواند. در تمامی آثار او، اعم از شعر، داستان و نمایشنامه، بن مایه هایی از مقاومت آشکارا به چشم می خورد. هدف از این مقاله، بیان و ارائه جلوه های مقاومت در آثار ماغوط است که ابتدا به شرح مختصری از زندگی سیاسی، اجتماعی و ادبی ماغوط می پردازد، سپس مظاهر مقاومت را که از مطالعهٔ تمام آثار او استخراج شده، در سه عنوان دعوت به مبارزه و مقاومت، ماغوط و لبنان و ماغوط و فلسطین ارائه می کند و به بیان دیدگاه های او در این مورد می پردازد تا ضمن معرّفی وی، حساسیّت او را به عنوان یک ادیب عرب، نسبت به مسائل جهان عرب نشان می دهد و نقش اشعار و کلمات او را در بیدارسازی ملّت برای حفظ عزت و کرامت خود بیان نماید.
وی چندین جایزه در شعر و نمایشنامه نویسی دریافت کرده است؛ از جمله آن ها جایزه «العویس» در زمینهٔ شعر است که در سال ۲۰۰۵/۲۰۰۴ به او اعطاء شده است. در سال ۲۰۰۲ در کتابخانه اسد، نشان درجه یک لیاقت را از «بشار اسد»، رئیس جمهور سوریه، دریافت کرد. همچنین در جشنواره سالانه شعر که در سال ۲۰۰۴ در «سلیمه» برگزار شد، مورد تکریم قرار گرفت. علاوه بر آن، بیشتر آثار داستانی و نمایشی و اشعار او در جشنواره های عربی و بین المللی جوایزی دریافت نموده است.
ماغوط در دهه چهل، فعالیّت خود را در حزب قومی-سوسیالیستی سوریه آغاز می کند امّا دیری نمی گذرد که از این کار خسته می شود. او می گوید: «من نوجوان بودم. این کار شبیه سنّت اجتماعی، مثل ازدواج بود و انسان باید وارد حزبی می شد امّا خیلی زود از خطابه ها و نظریّه ها احساس خستگی کردم» همچنین در جایی دیگر می گوید: «من طبعاً آشوبگر هستم؛ نه منطقی به چیزی می پیوندم و نه منطقی رها می کنم. فقیر بودنم نوعی نیاز به پیوستن در من ایجاد کرد و حزب، نوعی حمایت برای کسی بود که مال و مقامی نداشت.» (آدم، ۲۰۰۱: ۱۳۴) زندگی سیاسی ماغوط زمانی آغاز می شود که به زندان می افتد. او در زندان از نزدیک و شخصاً شاهد ظلم و جوری بود که ملّت از آن رنج می برد. در اوایل دهه پنجاه، ماغوط مقالات خود را در روزنامه «البناء» و مجلهٔ «المضحک المبکی» و «الف باء» منتشر می کرد. در این دوره که دوره بعد از جنگ جهانی دوم بود، تعداد زیادی از نویسندگان ظهور کردند که نوشته هایشان فریادهای ملّت برای آزادی و استقلال بود و ماغوط نیز یکی از همین نویسندگان است. او در دمشق، سردبیر مجله «الشرطه» بود و بسیاری از نقدهای خود را در صفحه خاصی با عنوان «الورقه الاخیره» منتشر می کرد. همچنین در نیمه دوم دههٔ هفتاد با مشارکت «زکریا تامر» نویسنده سوری، در روزنامه «تشرین» فعالیّت داشت. از سال ۱۹۷۸ در مجله «المستقبل» که در پاریس منتشر می شد، در صفحه ای با عنوان «آلیس در سرزمین عجائب» مطلب می نوشت. همچنین به طور میانگین، هر دو هفته یک مقاله از او در مجله «الوسط» لندن منتشر می شد. (احمد، ۱۹۹۲: ۲۴)
wiki: محمد ماغوط