کلمه جو
صفحه اصلی

محمد محمدعلی

دانشنامه عمومی

محمد محمدعلی نویسندهٔ معاصرِ ایرانی، زادهٔ اردیبهشت سال ۱۳۲۷ خورشیدی در تهران است.
متولد ۷ اردیبهشت ۱۳۲۷
۱۳۴۳ - نفر اول منطقه آموزش پرورش در مسابقه داستان نویسی انجمن ایران و آمریکا
۱۳۴۴- انتشار سالنامه مرویٍ و نگارش چند نمایش نامه در دبیرستان مروی
۱۳۴۷ - دریافت لوح افتخار روزنامه نگاری دبیرستان ها از وزیر آموزش و پرورش
۱۳۴۹ - اعزام به خدمت سربازی در سپاه ترویج و آبادانیٍ و نگارش طرح های اولیهٔ داستان های درهٔ هندآباد گرگ داره، و از ما بهتران
۱۳۵۳- ورود به دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی
۱۳۵۴ - استخدام در سازمان بازنشستگی کشوری و ازدواج با نسرین کیهانی
۱۳۵۶ - عضویت در کانون نویسندگان ایران
۱۳۵۸ - انتخاب به عنوان بازرس مالی کانون نویسندگان ایران
۱۳۵۹ - سردبیر فصل نامه برج
۱۳۶۰ - تشکیل جلسه داستان نویسی پنج شنبه (همراه با هوشنگ گلشیری و...)
۱۳۶۴ - تشکیل جلسه شاعران سه شنبه (همراه با جواد مجابی، محمد مختاری و حمیدرضا رحیمی)
۱۳۶۹- انتقال از سازمان بازنشستگی به وزارت علوم و آموزش عالی
۱۳۷۳- مشارکت در تدوین متن مشهور به ۱۳۴ «ما نویسنده ایم»
۱۳۷۵ - حسابدار و مسوول کمیته امور مالی کانون نویسندگان ایران
۱۳۷۵ - همراهی با بیست نویسنده و شاعر، در سفر ناموفق به ارمنستان
۱۳۷۶- سردبیری داستان های ویژه نامه های ادبی مجله آدینه
۱۳۷۷ - دریافت دیپلم افتخار بیست سال داستان نویسی ایران از وزیر ارشاد
۱۳۷۹ - انتشار شرح سفر بیست و یک نویسنده به ارمنستان در روزنامه فتح
۱۳۸۰ - یکی از پنجاه نویسنده دعوت شده از سراسر جهان، به فستیوال ادبی برلین - ترجمه چند داستان کوتاه، همکاری با مجله کارنامه و...
۱۳۸۱ - برنده جایزه بهترین رمان سال جایزه یلدا به خاطر رمان برهنه در باد و بازنشستگی از وزارت علوم و آموزش عالی و اشتغال در مؤسسه فرهنگی هنری کارنامه به عنوان مدرس
۱۳۸۳ - سخنرانی در کتابخانه مرکزی تورنتو و مونترال و سخنرانی در دانشگاه علم و صنعت دربارهٔ نفی اقتدارگرایی
۱۳۸۵ - انتشار ترجمه رمان نقش پنهان به ترکی استانبولی و سخنرانی در کتابخانه مرکزی دانشگاه توب و بیلسکی ترکیه
۱۳۸۷ - بزرگداشت و دریافت لوح سپاس در نشر ثالث
در گذشته نه چندان دور به صورت فعال عضو کانون نویسندگان ایران بوده که پیرو این عضویت فعالیت سیاسی اندکی نیز داشته است. البته هم اکنون نیز عضو کانون است ولی مانند سابق فعال نیست.در حال حاضر به آموزش نویسندگی در چند مؤسسه نشر مشغول است. نویسندگی کتابهای رمان، فعالیت در نشریات ادبی از جمله سایر فعالیت های دیگر اوست.
اکثر آثار محمد محمدعلی به شیوه ای واقع گرایانه به زندگی فقر زده مردم پرداخته است و به نوعی سمبولیسم را با واقعیات اجتماعی تلفیق کرده است. مرگ و مرگ طلبی از مضامین اصلی رمان های اوست. همچنین توجهی خاص به آب و معضلات ناشی از آن و ریشه یابی این مسئله نشان می دهد. در واقع می توان گفت که هیچ نویسنده ای به اندازه او بر آب و نان و مسائل مترتب بر آن تمرکز نکرده است. تقریباً در تمام رمان هایش چندآوایی داستانی وجود دارد و بدنه داستان از زبان راوی های متعدد و گاه راوی- نویسنده شکل می گیرد. همچنین در بیشتر آن ها عدم قطعیت و تعلیقی در پایان بندی دیده می شود.

نقل قول ها

محمّد محمّدعلی (۱۳۲۷ / ۱۹۴۸م) نویسنده ایرانی.
• «من قبول دارم که در داستان نویسی امروز شخصیت پردازی ها با نقد بسیاری روبه روست. شخصیت های درون داستان ها شباهتی به آدم هایی که در جامعه ما زندگی می کنند، ندارند! گویی که نویسنده های این آثار، مردم شهر یا جامعه خودشان را نمی شناسند. شاید هم آنان را می شناسند اما داستان هایشان اسیر فرم های نو و تازه ای شده که حتی بدرستی آنها را نمی شناسند. به عنوان نمونه همین داستان های پست مدرن یا حتی مدرن! آیا ما توانسته ایم بدرستی در پروسه مدرنیته قدم بگذاریم که بعد به سراغ پست مدرنیته برویم!»• «متأسفانه ما اغلب آنچنان درگیر فرم ها شده ایم که محتوا و مضمون اصلی داستان را فراموش کرده ایم. داستان هایی می نویسیم که از پشتوانه محتوایی محکمی برخوردار نیستند. خودمان را در قالب و ساختارهای نوین پنهان می کنیم و این همان آسیبی است که متوجه داستان نویسی امروز شده است. البته ناشران هم تا حدی در این ماجرا مقصر هستند. آنان هم با استقبال از انتشار چنین داستان هایی به این معضل دامن زده اند.»• «من از زمان برپایی نخستین نمایشگاه کتاب هر سال در آن حضور داشته ام. به گمانم از وقتی نمایشگاه کتاب در دوران وزارت سیدمحمد خاتمی آغاز و در محل پیشین خود برگزار می شد، به دلیل فضای باز و وسعتش ناشران می توانستند همه کتاب ها را در آن جا بگنجانند. در وضعیت قبلی هر علاقه مند و پدیدآورده ای می توانست دسترسی بهتری به کتاب داشته باشد... فضای داخل سالن های نمایشگاه دائمی کتاب تهران نیز تا شش یا هفت سال پیش خوب بود، اما با برگزار شدنش در شبستان و مصلی، فضا روز به روز تنگ تر و کارایی کلی نمایشگاه هم بسیار ضعیف شد.»• «من بی هیچ هراس و با هر وسیله ای جریان های زشت و پلشت پیرامون خود را به چالش می کشم. اندکی شعاری شد با پوزش از خوانندگان... خود را موظف می دانم از هر طریق و با هر تکنیک رازی را در داستان جاسازی و سپس آن را فاش کنم که انگیزه نوشتن من بوده است..»• «بحث حجاب و پرده پوشی به معنای چادرپوشیدن زنان یا بلند و کوتاه بودن آستین پیراهن مردان، مطرح نیست. بحث در پرده و حجاب زندگی کردن است تا مثلاً آبروی یک فرهنگ یا یک شخص حفظ شود. حالا اینکه آبروی شخصی و عمومی در جامعه ما چگونه تعبیر می شود، خود یکی از معضلات جدی پیش روست که خیلی ها گرفتارش شده اند»• «همه ما تجربه نوع رفتار و کردار و گفتار خودمان را در داخل خانه با مادر و خواهر و همسر و فرزندان و بیرون از خانه در محل کار با رؤسا و دیگر دوستان داریم. دروغ پشت دروغ به دلیل ترس های آشکار و پنهان جزء خصیصه های ثانوی ما شده است. نیروی بسیاری صرف می شود تا مردم را بین مردم موجه جلوه دهیم. حالا تعریف و تمجید موجه در جامعه به چه معناست که این همه بی راهه و کج راهه می رویم تا نشان دهیم راهی صراط مستقیم هستیم، خدا می داند. اغلب فروتن نیستیم اما اصرار به تواضع داریم. زن و مرد هم ندارد. حاصل پذیرش این همه دغل بازی عادی سازی شده چیزی نیست جز انباشت دروغ های کوچک و بزرگ و سپس انحراف های اخلاقی بیشتر در خانواده ها و سپس اجتماع.»• «از دیربازِ تاریخ به ما نصیحت کرده اند دروغ نگویید، اما لاپوشانی و حفظ آبرو را توصیه کرده اند. خب این خود یعنی تشویق به دروغ گویی از نوع دیگر و فاجعه آمیزتر. از نظر من دروغ گویی و لاپوشانی با منشأ ترس از حوادث زمینی و آسمانی چنان به هم نزدیک شده است که قابل تفکیک نیست. مشکل صرفاً دروغ گویی برای امری مهم و حفظ جان نیست، بلکه دروغ گویی است تا مشکلات جزئی و پیش پاافتاده را حل کنیم.»• «در اداره های دروغ پذیر از ترس جریمه شدن و شانه خالی کردن از مالیات به دروغ متوسل می شویم و حتی در قانون دست می بریم. انحراف فاجعه آمیز آن جاست که از ترس جان دروغ نمی گوییم حتی آن را نوعی شیرین کاری و زرنگی به حساب می آوریم.»• «وقتی در جامعه ای دروغ گویی و لاپوشانی فضیلت شمرده می شود مثل این می ماند که در ستون یک خانه به جای تیرآهن و بتون های سیمانی، کاغذ و پوشال قرار بدهیم. این همان ارثی است که بزرگان و درگذشتگان ما نه صرفاً در کلام بلکه در عمل برای نسل بعد خود به ارث گذاشته اند. حفظ رازهای بی مقدار خانوادگی همان ستون های سست است در ساختمانی که قرار است نسل بعد از خود را در آن پناه بدهیم.»• «خیلی از جنگ ها ناشی از کج فهمی از وضعیت اقتصادی و سیاسی و قدرت نظامی کشورهاست نسبت به توانایی یکدیگر. توهم دربارهٔ قدرت خود و ضعف کشور همسایه، ریشه اصلی خیلی از جنگ ها در اروپا و خاورمیانه بوده است؛ توهم هایی که بزرگ و بزرگ تر شده اند تا به واقعیتی مجسم تبدیل شده اند.»


کلمات دیگر: