نیم گرد
فارسی به انگلیسی
لغت نامه دهخدا
نیم گرد. [ گ ِ ] ( ص مرکب ) که شکل آن به گردی نزدیک باشد. نزدیک به کروی. شبیه به دایره یا کره. || آنچه به شکل نصف دایره باشد. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به معنی قبلی شود. || ( اصطلاح بنایی ) آجری که یک نبش آن را چون قوسی بسایند زینت ظاهر بنا را. ( یادداشت مؤلف ). نوعی آجر که لبه اش پخ و گرد باشد. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ عمید
۱. نیم دایره.
۲. (اسم ) نوعی آجر که لبۀ آن پخ و گرد است.
۲. (اسم ) نوعی آجر که لبۀ آن پخ و گرد است.
کلمات دیگر: