کلمه جو
صفحه اصلی

هاینریش هاینه

دانشنامه عمومی

کریستین یوهان هاینریش هاینه (به آلمانی: Christian Johann Heinrich Heine) (زادهٔ ۱۳ دسامبر ۱۷۹۷ در دوسلدورف؛ درگذشتهٔ ۱۷ فوریه ۱۸۵۶ در پاریس)، یکی از شاعران و خبرنگاران آلمانی در سده ۱۹ (میلادی) بود.
سوگ نامه ها همراه با قسمت های غنایی (قسمتی از آن المنصور) (Tragödien nebst einem lyrischen Intermezzo)، ۱۸۲۳
تصویرهای سفر (Reisebilder)، ۱۸۲۶–۱۸۳۱
کتاب سروده ها، ۱۸۲۷
مدرسه رومانتیک (Die romantische Schule)، ۱۸۳۶
رابیِ باخاراخ (Der Rabbi von Bacharach)، ۱۸۴۰
آلمان. یک افسانه زمستانی، ۱۸۴۴
هاینه در یک خانواده آلمانی شدهٔ یهودی در دوسلدرف زاده شد و زندگی حرفه ای خود را با تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه های گوتینگن، بن و برلین آغاز کرد. بعدها ولی به ادبیات بیشتر علاقه مندی پیدا کرد و با این وجود، تحصیلاتش در رشته حقوق را سال ۱۸۲۵ به پایان رسانید. در همین زمان نیز او از یهودیت به مسیحیت پروتستانی گروید، زیرا قبل از همه، در آلمان و اروپا عقاید ضدیهودیت در حال رشد بود.
هاینه سال ۱۸۳۱، آلمان را به قصد پاریس ترک کرد و تا پایان عمرش، زندگی خود را در پایتخت فرانسه گذرانید. در فرانسه او با نظریه پردازان سوسیالیسم آرمانشهری (Utopian socialism) از جمله کونت ساینت-سیمون همکار شد. انتقاد سیاسی او همچنین با نام «آلمان، یک افسانه زمستانی» از طرف کارل مارکس در روزنامه فوروِرتس (Vorwärts) به چاپ رسید.
هاینه بیشتر به خاطر اشعار غنایی اش مشهور شده است. او درضمن هم زمان، شاعر رمانتیسیسم نیز بود. آثار او یکی از پرترجمه ترین نوشتارها در ادبیات آلمانی به شمار می روند.

نقل قول ها

هاینریش هاینه، شاعر برجسته و خبرنگار آلمانی. زادروز: (۱۳ دسامبر ۱۷۹۷ میلادی) در دوسلدورف. هاینه در تاریخ (۱۷ فوریه ۱۸۵۶ میلادی) در پاریس درگذشت.
• «هیچ نویسنده ای از نظرِ ناشرش نابغه نیست.»برگرفته از فرهنگ گفته های طنز آمیز، رضی هیرمندی، ۱۳۱۵• «این ابتدای کار است. آنجا که کتاب ها را می سوزانند، انسان ها را نیز خواهند سوزاند.» -> المنصور، مصرع ۲۴۳
• «به محض این که مذهب طمع در فلسفه کند، انحطاطش حتمی است.» -> درباره تاریخ مذهب و فلسفه در آلمان
• «در همه جا، تعقیب دگراندیشان، در انحصار روحانیت است.» -> منظره های سفر، جلد ۲، فصل ۱۱
• «سلام من بر کسانی که در دامان مام وطن رنج می برند.» -> پیام اختتامیه مقاله درباره جاسوسان/ ۲۴ ژانویه ۱۸۳۷
• «عرب بادیه گرد چنین گوید: سگ لاید و کاروان ره پوید.» -> مقاله درباره جاسوسان، پاریس/ ۲۴ ژانویه ۱۸۳۷
• «فرانسوی ها فکر کردند اگر با ادبیات زیبای ما الفتی گرفتند، به شناخت واقعی آلمان دست می یابند. از این رو، در وضعیتی کاملأ جاهلانه فقط به درکی قشری نائل شدند. تا زمانی که به مفهوم واقعی مذهب و فلسفه آلمان پی نبرند، ادبیات زیبای ما همچون گُلی بی بو و مجموعه اندیشه های آلمانی برای آن ها معمایی بیگانه گداز خواهد ماند.» -> درباره تاریخ مذهب و فلسفه در آلمان
• «من آگاهم از می گساریِ پنهان زاهد// و اندرزش از پاکی آب، نزد خلایق» -> آلمان، یک قصه زمستانی
• «خدا مرا خواهد بخشید، این شغل اوست.» -> در بستر مرگ/ ۱۷ فوریه ۱۸۵۶ - مأخذ: خاطرات هاینریش هاینه، آلفرد مایسنر
• «فقر، بلیط بخت آزمایی مددکاران بزرگ بشریت است.»• «مردم آلمان اخیرأ هیچ تغییر قابل ملاحظه ای نکرده اند. فرانسوی ها هنوز هم چهره دل فریبی از خود نشان می دهند ولی درست مثل ما احمقند و در حماقت، رود راین مانع و رادعی نیست.»• «خدا خر را آفرید تا برای مقایسه در خدمت انسان قرار گیرد.»• «خدای زمانه، پول است و پیامبرش روتشیلد.»• «دولت نمی تواند چیزی به ما ببخشد مگر این که چیزهای دیگری از کیسه ما برباید.»• «مردم پاریس، آزادی را به جهان ارزانی داشتند بدون این که انعامی طلب کنند.»• «ابلیس، از دیرزمان ها بهترین عبادت گاه ها را بنا نهاده است.»• «آزادی، مذهب جدید است، مذهب زمان ما.»• «در دوران جهالت، مذهب بهترین راهنمای ملت ها بود، همان طور که در شب های تاریک و ظلمانی یک نفر نابینا، بهترین راهنما است؛ او، راه را بهتر از بینایان از چاه تمیز می دهد. اما، احمقانه خواهد بود که پس از طلوع خورشید، از آن کور پیروی کنیم.»• «لوتر، آلمان را به لرزه درآورد، اما فرانس دریک آن را ساکت کرد. سیب زمینی را او به ما داد.»• «مذهب پنهان در آلمان، پانته ایسم است.»• «عالی ترین معرفت غزل سرایی را در هاینریش هاینه یافتم. چه بیهوده در قلمرو هزاره های تاریخ ره سپردم، مگر چنین ترنم شورانگیز شیفتگی را بیابم. او به شیطنتی خدای گونه آراسته بود که بدون آن مرا توان اندیشیدن به کمال نیست. وه، که چه زبان چیره بود! خواهد رسید آن هنگام که بگویند هاینه و من، نخستین بندبازان ورزیده زبان آلمانی بوده اند.» -> فریدریش نیچه


کلمات دیگر: