کلمه جو
صفحه اصلی

خانه بنکدار پور

دانشنامه عمومی

خانه بنکدار مربوط به دوره قاجار است و در اصفهان، خیابان چهار باغ پائین، کوی آقاجان بیک، پلاک ۳۰ و ۳۲ واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۳ شهریور ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۱۰۲۲۲ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.آقا سیدحسن بنکدار در سال ۱۲۲۸ قصد می کند خانه ای بزرگ و مناسب برای روضۀ امام حسین بخرد و روضۀ قدیمی خود در سرای گلشن را به این خانه منتقل کند. ملک مذکور را به واسطۀ شخصی پیدا می کند. اما ملک در تملک یکی از متنفذان قاجار بوده و او هم به فروش رضایت نمی دهد. حتی به شخص سیدحسن بنکدار اهانت هم می کند. صاحب خانه شب هنگام بانویی نورانی را در خواب می بیند که بخاطر رفتارش با آقاسیدحسن او را سرزنش می کند: «تو فرزند ما را که برای برپایی مراسم جدش سیدالشهدا می خواست خانه ات را بخرد، در نهایت بی ادبی و تحقیر از اینجا بیرون کردی... وای بر تو» سراسیمه از خواب می پرد. همان نیمه شب آقاسیدحسن را پیدا کرده و خانه را به او می بخشد. با این شرط که «مرا ببخشی و قول بدهی تا وقتی ممکن است خودت و فرزندانت دست از دامن این خانواده برنداری و هر سال مراسم عزاداری جدت امام حسین را در دهۀ اول محرم همین جا برگزار کنی.»
آقاسیدحسن به عهدش وفا می کند. مراسم ده روزۀ سال های نخست، بعد از مدتی تا سوم امام حسین ادامه پیدا می کند. تا اینکه در پنجاه و ششمین سال برگزاری عزاداری، آقاسیدحسن در حال خواندن روضۀ ظهر عاشورا، روی منبر فوت می کند. پس از او سید مرتضی بنکدار، سید مهدی بنکدار و سید جواد بنکدار پرچم دار عزاداری امام حسین در خانۀ بنکدار می شوند و چراغ آن خانه را روشن نگه می دارند. تا می رسیم به سید فرهاد بنکدار که از سال ۱۳۷۹ تا همین امسال، افتخار میزبانی این مجلس را برعهده داشته است.
درب این خانۀ تاریخی، از اذان صبح به روی عزاداران باز است. برای داخل رفتن باید بایستی توی صف. وقتی عده ای از خروجی آمدند بیرون و داخل کمی جا باز شد، به همان تعدادی که خارج شده اند، افراد جدید به صف می روند داخل. عده ای هم اصلاً قصد داخل آمدن نمی کنند. بی که در صف بایستند، در محوطۀ خالی جلوی خانه، زیرانداز انداخته و دو زانو یا چهارزانو نشسته، دل به حرف های واعظ می دهند.
خانه قجری است. با دو اشکوب و چند درب ورودی. طبقۀ پائین دو تا پنج دری دارد. شاه نشینش نقاشی و گچکاری شده. از بیرونی که پا به اندرونی گذاشتی، می رسی به حیاط وسط. دورتادورش طاق های ضربی و اتاقک هایی که درب های چوبی پیرشان همه به یکدیگر راه دارند. روی شیشه های رنگی درها، گرد و خاک چند ساله نشسته. کف اتاقک های طبقۀ بالا، ناهموار است. جاهایی زمین نشست کرده و جاهایی زمین باد کرده. همه چیز «قدمت» دارد. شیشه ها، درها، طاقچه ها، ستون ها و سرستون ها و خطوط موربشان، عکس ها و حتی لهجه ها. اینجا حتی لهجۀ اصفهانی هم به شدت غلظت پیدا کرده. گویی هرچیزی به «اصل» خودش نزدیک تر شده است.


کلمات دیگر: