دهی است از دهستان حومه بخش اشنویه شهرستان رضائیه .
خانلر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خانلر. [ ل َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش اشنویه شهرستان ارومیّه. واقع در 7 هزارگزی خاور اشنویه در مسیر شوسه اشنویه به نقده. ناحیه ای است واقع در دامنه کوهسار با آب و هوای مناطق سردسیری دارای 139 تن سکنه که سنی مذهب و کردزبانند. این دهکده از رودخانه اشنویه مشروب میشود و محصولات آن غلات و حبوبات و توتون میباشد. اهالی به کشاورزی و گله داری امرار معاش میکنند. و از صنایع دستی جاجیم می بافند. راه این دهکده شوسه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
پیشنهاد کاربران
"لَر" و "لار" در زبان ترکی پسوند جمع هستند، به عنوان مثال "آغاج" یعنی درخت، و "آغاج لار" یعنی درختان و یا "قلم لَر " یعنی قلم ها. و البته این پسوند برای احترام نیز به کار میرود. مثلا "قئز" یعنی دختر، و هنگامی که دختری را "قئز لار" صدا میزنند، به معنی دختر گرامی و عزیز است.
خانلر و یا به تلفظ دیگر، خانلار، یعنی خان ها. و لقب خانلار خانئ یا خانلر خانئ، یعنی خانِ خانها، بزرگِ بزرگان.
خانلر و یا به تلفظ دیگر، خانلار، یعنی خان ها. و لقب خانلار خانئ یا خانلر خانئ، یعنی خانِ خانها، بزرگِ بزرگان.
کلمات دیگر: