کلمه جو
صفحه اصلی

خمارلو

لغت نامه دهخدا

خمارلو. [ خ ُ ] ( اِخ ) دهی است مرکز دهستان کیوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز، دارای 396 تن سکنه ، آب آن از رودخانه محلی است. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو است. این دهکده دبستان و نماینده آمار و اداره مرزبانی دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

دانشنامه عمومی

خُمارْلو (خداآفرین) شمالی ترین شهر استان آذربایجان شرقی و مرکز اداری شهرستان خداآفرین است. جمعیت این شهر در سال ۱۳۹۵ خورشیدی بالغ بر ۱٬۹۰۲ نفر بوده و ۵۸ اُمین شهر استان محسوب می شود.
نخستین اشاره به خمارلو در نوشته ها توصیفی است که رابرت میگنان ارائه کرده است، «.. روستای خمارلو، در دامنه کوه های شیبدار قرار گرفته است. منازل ساکنین در شیب کنده شده اند به نحوی که خانه ها فقط یک دیوار گلی دارند که در آن دریچه ای ۳–۴ فوت مربعی نقش پنجره را دارد و چند تکه تخته پاره شکسته بجای در نصب شده است… ساکنین فقیرترین مردمی بودند که تاکنون دیده ام. مردان و زنان کهنه ای به تن کرده بودند و کودکان تا هفت ساله لخت بودند. آنها تعداد کمی گوسفند و بز، و ذخیره ای کافی انگور داشتند که بخوبی تا زمستان نگاه داشته بودند…»
در اواخر دهه ۱۳۲۰، بر اساس جلد چهارم فرهنگ جغرفیایی ایران، خمارلو ۳۹۶ تن سکنه داشت. در آستانه انقلاب سفید، که نقشی عمده در فروپاشی نهایی ساختار ایلی ایران داشت، تیره ای از ایل محمد خانلو، شامل ۶۰ خانوار، از روستای خمارلو به عنوان قشلاق استفاده می کردند. اهمیت ده صرفاً به خاطر استقرار مرزبانی و نمایندهٔ آمار در آنجا بود.
خمارلو، در سال ۱۳۷۷، با تصویب هیئت وزیران به شهر تبدیل شد.

دانشنامه آزاد فارسی

خُمارْلو
شهری در استان آذربایجان شرقی، شهرستان کلیبر، و مرکز اداری بخش خداآفرین. با ارتفاعی حدود ۴۵۰ متر، در منطقه ای کوهستانی در ۱۲۵کیلومتری شمال شرقی تبریز و ۲۹کیلومتری شمال کلیبر و ۸ کیلومتری جنوب راه مرزی جلفا به پارس آباد، قرار دارد. اقلیم این شهر معتدل مایل به گرم و خشکو جمعیت آن ۱,۳۷۳ نفر است (۱۳۸۵).


کلمات دیگر: