ادریس پغمبر که بفارسی خنخوج گویند
خنوخ
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خنوخ. [ خ َ ] ( اِخ ) ادریس پیغمبر که بفارسی خنجوخ گویند. ( ناظم الاطباء ). اخنوخ. ( السامی فی الاسامی ) ( آنندراج ).
دانشنامه عمومی
منظور از خنوخ یکی از این موارد می تواند باشد:
خنوخ؛ پسر یارد، پدر متوشالح و جد نوح.
خنوخ؛ پسر قابیل و پدر عیراد.
خنوخ؛ نام شهری است که قابیل در هنگام تولد پسرش (خنوخ) ساخت.
خنوخ؛ از دیدگاه برخی مفسرین و مورخان اسلامی همان ادریس است.
خنوخ؛ پسر یارد، پدر متوشالح و جد نوح.
خنوخ؛ پسر قابیل و پدر عیراد.
خنوخ؛ نام شهری است که قابیل در هنگام تولد پسرش (خنوخ) ساخت.
خنوخ؛ از دیدگاه برخی مفسرین و مورخان اسلامی همان ادریس است.
wiki: یارد و پدر متوشالح، از شخصیت هایی است که در عهد عتیق از او نام برده شده است. یهودا در نامه خود، خنوخ را از پیامبران دانسته است.
کتاب اول خنوخ
کتاب دوم خنوخ
کتاب سوم خنوخ
کتاب پنجاهه ها(گفته می شود این کتاب انشاء خنوخ به صورت روح و نوشته موسی است)
نسب خنوخ در سفر پیدایش تورات و انجیل لوقا چنین است:
خنوخ پسر یارد پسر مهللئیل پسر قینان پسر انوش پسر شیث پسر آدم.
علاوه بر موارد یادشده، نام خنوخ در کتاب اول تواریخ ایام، رساله به عبرانیان، و رساله یهودا آمده است.
کتاب اول خنوخ
کتاب دوم خنوخ
کتاب سوم خنوخ
کتاب پنجاهه ها(گفته می شود این کتاب انشاء خنوخ به صورت روح و نوشته موسی است)
نسب خنوخ در سفر پیدایش تورات و انجیل لوقا چنین است:
خنوخ پسر یارد پسر مهللئیل پسر قینان پسر انوش پسر شیث پسر آدم.
علاوه بر موارد یادشده، نام خنوخ در کتاب اول تواریخ ایام، رساله به عبرانیان، و رساله یهودا آمده است.
wiki: خنوخ (جد نوح)
دانشنامه آزاد فارسی
خَنوخ (Enoch)
در عهد عتیق (سفر پیدایش ۱۷:۴ـ۱۸) پسر ارشد قابیل و پدر عیراد و به استناد منابع جدیدتر پسر یارِد و پدر متوشالح. قابیل شهری به نام او بنا نهاد و آن را خَنوخ خواند. (سفر پیدایش ۱۷:۴). شخصیت پدرانۀ خنوخ احتمالاً ریشه در اسطوره ای دربارۀ خورشید دارد و بعدها در تفکر یهود اهمیت فراوان یافت. مشهورترین روایت دربارۀ خنوخ حکایت رفتنِ بدون مرگ او به بهشت است چنان که در عهد عتیق آمده: «خنوخ با خدا راه می رفت و نایاب شد زیرا خدا او را برگرفت» (سفر پیدایش ۲۴:۵). این آیه در شکل گیری آرایی دربارۀ خلود در عهد عتیق بی تأثیر نبود. از خنوخ در این باره در عهد جدید نیز سخن رفته است (عبرانیان ۵:۱۱).
در عهد عتیق (سفر پیدایش ۱۷:۴ـ۱۸) پسر ارشد قابیل و پدر عیراد و به استناد منابع جدیدتر پسر یارِد و پدر متوشالح. قابیل شهری به نام او بنا نهاد و آن را خَنوخ خواند. (سفر پیدایش ۱۷:۴). شخصیت پدرانۀ خنوخ احتمالاً ریشه در اسطوره ای دربارۀ خورشید دارد و بعدها در تفکر یهود اهمیت فراوان یافت. مشهورترین روایت دربارۀ خنوخ حکایت رفتنِ بدون مرگ او به بهشت است چنان که در عهد عتیق آمده: «خنوخ با خدا راه می رفت و نایاب شد زیرا خدا او را برگرفت» (سفر پیدایش ۲۴:۵). این آیه در شکل گیری آرایی دربارۀ خلود در عهد عتیق بی تأثیر نبود. از خنوخ در این باره در عهد جدید نیز سخن رفته است (عبرانیان ۵:۱۱).
wikijoo: خنوخ
کلمات دیگر: