کلمه جو
صفحه اصلی

سفون

لغت نامه دهخدا

سفون. [ س ُ ] ( ع اِ ) ج ِ سفینه. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). رجوع به سفینه شود.

سفون. [ س َ ] ( ع ص ) باد خاک روب. ج ، سوافین. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

سفون . [ س َ ] (ع ص ) باد خاک روب . ج ، سوافین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).


سفون . [ س ُ ] (ع اِ) ج ِ سفینه . (آنندراج ) (منتهی الارب ). رجوع به سفینه شود.



کلمات دیگر: