روئیدن و سر از خاک بر زدن و بالیدن مجموع. گل یا گیاه چنانکه دسته نرگس و دسته سنبل و دسته بنفشه و جز آن .
دسته دمیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دسته دمیدن.[ دَ ت َ / ت ِ دَ دَ ] ( مص مرکب ) روئیدن و سر از خاک برزدن و بالیدن مجموعه گل یا گیاه چنانکه دسته نرگس و دسته سنبل و دسته بنفشه و جز آن :
گر نوزد صرصر قهر تو بر کوهسار
دسته سنبل دمد تا به ابد از دمن.
گر نوزد صرصر قهر تو بر کوهسار
دسته سنبل دمد تا به ابد از دمن.
علی قلی بیک ترکمان.
کلمات دیگر: