ابن عبدالله ابن شاذان بن بتتی قصار مکنی به ابوالحسن
علی قصار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
علی قصار. [ ع َ ی ِ ق َص ْ صا ] ( اِخ ) ابن احمد بغدادی مالکی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن قصار. نام او را به صورت «علی بن عمربن احمد بغدادی » نیز آورده اند. وی فقیه و اصولی بود و نزد ابوبکر ابهری فقه آموخت و مدتی عهده دار منصب قضا در بغداد بود. و در هشتم ذیقعده ٔسال 397 یا 398 هَ. ق. درگذشت. او راست : عیون الادلةو ایضاح الملة فی الخلافیات. ( از معجم المؤلفین ).
علی قصار. [ ع َ ی ِ ق َص ْ صا ] ( اِخ ) ابن عبداﷲبن شاذان بن بتتی قصار. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی ( ابن عبداﷲبن... ) شود.
علی قصار. [ ع َ ی ِ ق َص ْ صا ] ( اِخ ) ابن عبداﷲبن شاذان بن بتتی قصار. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی ( ابن عبداﷲبن... ) شود.
علی قصار. [ ع َ ی ِ ق َص ْ صا ] (اِخ ) ابن احمد بغدادی مالکی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن قصار. نام او را به صورت «علی بن عمربن احمد بغدادی » نیز آورده اند. وی فقیه و اصولی بود و نزد ابوبکر ابهری فقه آموخت و مدتی عهده دار منصب قضا در بغداد بود. و در هشتم ذیقعده ٔسال 397 یا 398 هَ . ق . درگذشت . او راست : عیون الادلةو ایضاح الملة فی الخلافیات . (از معجم المؤلفین ).
علی قصار. [ ع َ ی ِ ق َص ْ صا ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن شاذان بن بتتی قصار. مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی (ابن عبداﷲبن ...) شود.
کلمات دیگر: