سرگین انداختن
روث انداختن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
روث انداختن. [ رَ / رُو اَ ت َ ] ( مص مرکب ) سرگین انداختن. روث افگندن : نقل است که تا بشر زنده بود هرگز در بغداد هیچ ستور روث نینداخته بود. ( تذکرة الاولیاء عطار ). و رجوع به روث و روث افگندن شود.
کلمات دیگر: