کلمه جو
صفحه اصلی

علی قنائی

لغت نامه دهخدا

علی قنائی. [ ع َ ی ِ ق َ ] ( اِخ )ابن عبدالرحمان بن عیسی بن عروةبن جراح قنائی. مکنی به ابوالحسن. وی نویسنده بود و در سال 413 هَ. ق. درگذشت. او راست : 1- طرف خبرالولایة. 2- نوادر الاخبار. ( از معجم المؤلفین از کتاب الرجال نجاشی ص 192 و ایضاح المکنون ج 2 ص 679 و هدیة العارفین ج 1 ص 685 ).

علی قنائی. [ ع َ ی ِ ق َ ] ( اِخ ) ابن محمدبن جعفربن محمدبن عبدالرحیم بن حجون قنائی. ملقب به فتح الدین. وی در سال 708 هَ. ق. در قوص درگذشت. او راست : مختصرالروضة. و نیز اشعاری دارد. ( از معجم المؤلفین از الطالع السعید ادنوری ص 215 ).

علی قنائی . [ ع َ ی ِ ق َ ] (اِخ ) ابن محمدبن جعفربن محمدبن عبدالرحیم بن حجون قنائی . ملقب به فتح الدین . وی در سال 708 هَ . ق . در قوص درگذشت . او راست : مختصرالروضة. و نیز اشعاری دارد. (از معجم المؤلفین از الطالع السعید ادنوری ص 215).


علی قنائی . [ ع َ ی ِ ق َ ] (اِخ )ابن عبدالرحمان بن عیسی بن عروةبن جراح قنائی . مکنی به ابوالحسن . وی نویسنده بود و در سال 413 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- طرف خبرالولایة. 2- نوادر الاخبار. (از معجم المؤلفین از کتاب الرجال نجاشی ص 192 و ایضاح المکنون ج 2 ص 679 و هدیة العارفین ج 1 ص 685).



کلمات دیگر: