خشک و خالی
فارسی به انگلیسی
nonsensical, outward, lukewarm, left-handed, more
فرهنگ فارسی
بدون مضافات اصل یک چیز بدون هیچ زیادی .
لغت نامه دهخدا
خشک و خالی. [ خ ُ ک ُ ] ( ترکیب عطفی ،ص مرکب ) بدون مضافات. اصل یک چیز بدون هیچ زیادی.
- تعارف خشک و خالی ؛ تعارف بدون صمیمیت.
- زمین خشک و خالی ؛ زمین بدون کشت و بزر.
- کاغذ خشک و خالی ؛ کاغذ بدون تعارف و محبت. چون : او بعد از یک سال یک کاغذ خشک و خالی هم ننوشت تا چه رسد به آنکه محبتی و تعارفی نیز بنماید.
- تعارف خشک و خالی ؛ تعارف بدون صمیمیت.
- زمین خشک و خالی ؛ زمین بدون کشت و بزر.
- کاغذ خشک و خالی ؛ کاغذ بدون تعارف و محبت. چون : او بعد از یک سال یک کاغذ خشک و خالی هم ننوشت تا چه رسد به آنکه محبتی و تعارفی نیز بنماید.
کلمات دیگر: