کلمه جو
صفحه اصلی

دستگردانی

لغت نامه دهخدا

دستگردانی. [ دَ گ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به دستگردان. رجوع به دستگردان شود.

دستگردانی. [ دَ گ َ ] ( اِخ ) خواجه جمال الدین ، وزارت بایدوخان بن غای بن هولاکوخان مغول ( مقتول 690 هَ. ق. ) داشت. ( تاریخ گزیده ص 602 ).

دستگردانی . [ دَ گ َ ] (اِخ ) خواجه جمال الدین ، وزارت بایدوخان بن غای بن هولاکوخان مغول (مقتول 690 هَ . ق .) داشت . (تاریخ گزیده ص 602).


دستگردانی . [ دَ گ َ ] (ص نسبی ) منسوب به دستگردان . رجوع به دستگردان شود.



کلمات دیگر: