پوشیدن خشن
خشن پوشیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خشن پوشیدن. [ خ َ ش َ دَ ] ( مص مرکب ) پوشیدن خشن [ که نوعی پارچه است ]. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
همه دل گوهر و رخ کرده حلی وار چو تیغ
تن خشن پوش چو سوهان بخراسان یابم.
همه دل گوهر و رخ کرده حلی وار چو تیغ
تن خشن پوش چو سوهان بخراسان یابم.
خاقانی.
|| کنایه از منافق بودن و نفاق کردن. ( از انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).کلمات دیگر: