کلمه جو
صفحه اصلی

دست کسب

فرهنگ فارسی

کسب دست . ورزیده به دست

لغت نامه دهخدا

دست کسب. [ دَ ک َ ] ( اِ مرکب ) کسب دست. ورزیده به دست. دست آورد : سعادتی که دست کسب آدمیان نشود و پای وهم عالمیان به کنه آن نرسد... نثار روزگار... ملک الاسلام و المسلمین باد. ( منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 62 ).


کلمات دیگر: