غیظ خود را فرو بردن کظم غیظ کردن
خشم خوردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خشم خوردن. [ خ َ / خ ِخوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) غیظ خود را فروبردن. کظم غیظ کردن. عصبانیت خود را فرونشاندن :
از راستی تو خشم خوری دانم
بر بام چشم سخت بود آژخ.
از راستی تو خشم خوری دانم
بر بام چشم سخت بود آژخ.
کسائی مروزی.
کلمات دیگر: