دست کشی
فارسی به انگلیسی
renunciation
لغت نامه دهخدا
دست کشی. [ دَ ک َ / ک ِ ] ( حامص مرکب ) عمل دست کشیدن. دست مالیدن. ملامسه کردن. ( برهان ) ( آنندراج ). مالش با دست. ( ناظم الاطباء ). || کدیه و گدائی. ( برهان ) ( آنندراج ).
- دست کشی کردن ؛ دریوزه و گدائی کردن. ( آنندراج ). و رجوع به دست کش و دست کشیدن شود.
- دست کشی کردن ؛ دریوزه و گدائی کردن. ( آنندراج ). و رجوع به دست کش و دست کشیدن شود.
کلمات دیگر: