نویسندگی نوشتن (( اگر بودی کمال اندر نویسایی و خوانایی چرا آن قبل. کل نانویسا بود و ناخوانا ) ) ( سنائی . لغ: نا نویسا ) نویسائی
لغت نامه دهخدا
نویسایی. [ ن ِ ] ( حامص ) نویسائی. رجوع به نویسائی شود.
نویسائی. [ ن ِ ] ( حامص ) نویسایی. قوت نوشتن. ( یادداشت مؤلف ). نویسندگی. نوشتن. ( فرهنگ فارسی معین ).نویسنده بودن. نوشتن دانستن و توانستن : اگر بودی کمال اندر نویسائی و خوانائی چرا آن قبله کل نانویسا بود و ناخوانا.