کلمه جو
صفحه اصلی

تمده

لغت نامه دهخدا

تمده. [ ت َ دِ ] ( ص ، اِ ) کج زبان را گویند یعنی شخصی که در حرف زدن زبانش خوب نگردد و او را به عربی فأفاء خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به تمنده شود.

تمده. [ ت َ م َدْ دُ ه ْ ] ( ع مص ) ستودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تمدح. ( اقرب الموارد ). || تکلف کردن در ستایش خود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به تمدح شود.

تمده . [ ت َ دِ ] (ص ، اِ) کج زبان را گویند یعنی شخصی که در حرف زدن زبانش خوب نگردد و او را به عربی فأفاء خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). رجوع به تمنده شود.


تمده . [ ت َ م َدْ دُ ه ْ ] (ع مص ) ستودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تمدح . (اقرب الموارد). || تکلف کردن در ستایش خود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به تمدح شود.


فرهنگ عمید

= تمنده

تمنده#NAME?



کلمات دیگر: