جمع سلب
اسلاب ناقه بچه ناتمام افکندن شتر یا مردن بچه او .
اسلاب ناقه بچه ناتمام افکندن شتر یا مردن بچه او .
اسلاب . [ اِ ] (ع مص ) اسلاب ناقة؛ بچه ناتمام افکندن شتر یا مردن بچه ٔ او. (منتهی الارب ). || اسلاب شجر؛ رفتن و ریختن برگ و بار آن .
اسلاب . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ سَلب . ربوده ها: ثم امر علیه السلام یجمع الاسلاب ... و نادی فی الناس من عرف شیئاً من قماشه فلیأخذه . (ابن الطقطقی ).