دشواری سختی چگونگی شاق
شاقی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شاقی. ( ع اِ ) تندی کوه بیرون جسته دراز که نتوان بدان رسید. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). ج ، شواق و شقیان. || ( ص نسبی ) منسوب به شهر شاقة. رجوع به شاقه شود.
شاقی. [ شاق قی ] ( حامص ) دشواری. سختی. چگونگی شاق. ( یادداشت مؤلف ).
شاقی. [ شاق قی ] ( حامص ) دشواری. سختی. چگونگی شاق. ( یادداشت مؤلف ).
شاقی . (ع اِ) تندی کوه بیرون جسته دراز که نتوان بدان رسید. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). ج ، شواق و شقیان . || (ص نسبی ) منسوب به شهر شاقة. رجوع به شاقه شود.
شاقی . [ شاق قی ] (حامص ) دشواری . سختی . چگونگی شاق . (یادداشت مؤلف ).
پیشنهاد کاربران
سختی یا دشواری
کلمات دیگر: