کلمه جو
صفحه اصلی

شبیک

لغت نامه دهخدا

شبیک. [ ش َ ] ( اِ ) شبی.سدرة ( در مراسم دینی زردشتیان ). ( یادداشت مؤلف ).

شبیک. [ ش ُ ب َ ] ( ع اِمصغر ) مصغر شباک به معنی پنجره. ( از معجم البلدان ).

شبیک. [ ش ُ ب َ ] ( ع اِ ) نام چاههای کم آبی است که به یکدیگر راه دارد. از جمله رکایای بصره از این قبیل باشد. || ( اِخ )نام جایی است از بلاد بنی مازن. ( از معجم البلدان ).

شبیک . [ ش َ ] (اِ) شبی .سدرة (در مراسم دینی زردشتیان ). (یادداشت مؤلف ).


شبیک . [ ش ُ ب َ ] (ع اِ) نام چاههای کم آبی است که به یکدیگر راه دارد. از جمله رکایای بصره از این قبیل باشد. || (اِخ )نام جایی است از بلاد بنی مازن . (از معجم البلدان ).


شبیک . [ ش ُ ب َ ] (ع اِمصغر) مصغر شباک به معنی پنجره . (از معجم البلدان ).


پیشنهاد کاربران

یعنی چته تو، چه مرگته


کلمات دیگر: