کلمه جو
صفحه اصلی

فرایش

لغت نامه دهخدا

فرائش. [ ف َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ فریش. ( اقرب الموارد ). رجوع به فریش شود.

دانشنامه عمومی

فرآیش:تکامل،روند فرا آمدن به سوی خوبتر شدن ، فرشدن (تالشی)


1- فرآیش:تکامل ، کامل شدن ، فر شدن و خوبتر شدن، تکامل ، کامل شدن ، در راستای خوبی برآمدن و بهتر شدن.


پیشنهاد کاربران

برگرفته از فرآیند ، مسیر تولید یک محصول صنعتی ، یک ایده ، یک شعر یا هر چیز دیگر .


کلمات دیگر: