کلمه جو
صفحه اصلی

زمزمیدن

فارسی به انگلیسی

sneeze

لغت نامه دهخدا

زمزمیدن. [ زَ زَ دَ ] ( مص ) بسیار خوردن. ( آنندراج ). پر خوردن. ( ناظم الاطباء ). || عطسه کردن به آهستگی و آرامی. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

زمزمه کردن


کلمات دیگر: