کلمه جو
صفحه اصلی

شخت

فرهنگ فارسی

توبال الذهب است یا مرداسنگ

لغت نامه دهخدا

شخت . [ ش َ ] (اِ) توبال الذهب است . (فهرست مخزن الادویه ). || مرداسنگ . (ناظم الاطباء).


شخت. [ ش َ / ش َ خ َ ] ( ع ص ) باریک از هر چیزی و نحیف نه از لاغری. ج ، شخات. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || غبار ساطع. || هیزم باریک. ج ، شَخات. ( از اقرب الموارد ). || در مثل است : زید شخت الخلق ؛ اخلاق زید پست است. زید شخت العطاء؛ زید کم دهش است. ( از اقرب الموارد ).

شخت. [ ش َ ] ( اِ ) توبال الذهب است. ( فهرست مخزن الادویه ). || مرداسنگ. ( ناظم الاطباء ).

شخت. [ ش َ خ َ ] ( ع اِ ) رجوع به شَخت ، شود.

شخت . [ ش َ / ش َ خ َ ] (ع ص ) باریک از هر چیزی و نحیف نه از لاغری . ج ، شخات . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || غبار ساطع. || هیزم باریک . ج ، شَخات . (از اقرب الموارد). || در مثل است : زید شخت الخلق ؛ اخلاق زید پست است . زید شخت العطاء؛ زید کم دهش است . (از اقرب الموارد).


شخت . [ ش َ خ َ ] (ع اِ) رجوع به شَخت ، شود.


پیشنهاد کاربران

از عربهای خراسان جنوبی در شهرستان بیرجند
منطقه ای هست به نام عرب خانه که عرب هستند و به زبان عربی صحبت می کنند.
در زبان عربخانه به کبریت شخات گویند که جمع کلمه شخت هست.


کلمات دیگر: