شتابیده
فارسی به انگلیسی
لغت نامه دهخدا
شتابیده. [ ش ِ دَ / دِ ] ( ن مف ) نعت مفعولی از شتابیدن. شتافته. رجوع به شتابیدن شود.
پیشنهاد کاربران
شتافته /اشتافته. [ اِ ت َ / ت ِ ] ( ن مف / نف ) شتافته. عجله کرده :
پیش از اندیشه شفای عاجل
سوی بالین تو اشتافته شد.
سوزنی.
پیش از اندیشه شفای عاجل
سوی بالین تو اشتافته شد.
سوزنی.
کلمات دیگر: