در کتب تاریخی این لغات ( قرخلو - قرقلو - قریخلو - قریقلو ) معمولا به این چهارشکل ثبت شده است . قرقلو به کسره ق اول وکسره ر و سکون ق دوم در زبان ترکی به معنی کشندگان کشتار کنندگان و کشتارگران و کسانیکه می کشند معنی می شود.
قرقلو به ضمه ق اول و ضمه ر و سکون ق دوم در زبان ترکی یعنی نگهبانان - قرقبانان - مرزبانان - مرزداران و قرق کنندگان معنی می شود .
میرزا مهدی خان استرآبادی اظهار می کند قریقلویا قریخلو ( چهل قوم ) شاخه ای از قبیله افشاریه می باشد که نادر از آن بود که در عهد شاه اسماعیل اول به خراسان مهاجرت کردند و ییلاق وقشلاق خویش را از چشمه ساری به نام حباب کبکان در جنوب رشته کوههای الله اکبر بنا کردند میرزا مهدی خان آنها را قریقلو یا قریخلو نام برده است.
سید احمدآقا تبریزی میگوید که شاه عباس اول برای اینکه ازبکها را از آن ناحیه بیرون کند قبایل قریقلوی افشاررا به آن ناحیه کوچ داد هرچند این امکان وجود دارد لکن چنین به نظر می رسد که افشاریه از آغاز قرن شانزده میلادی در خراسان بوده اند زیرا خواندمیر از شخصی به نام شاهرخ بیگ افشار سخن میراند که در سنه ی 920هجری ( 1515 - 1514 ) میلادی از هرات ماموریت یافت که به ایالت قندهار رفته بین یجوجی و قریقلو ( قرخلو - قرقلو ) را ثابت کند یا اینکه ( اسکان دهد ) ( یا اینکه اصلاح کند ) از اینکه دهکده کبکان در ییلاق ( چراگاه تابستانی افشار ) دارای زمستانی سرد بود از این رو قرقلوی افشار عادت داشتند که هر پاییز از کوههای الله اکبر عبور کنند و به سوی شمال سرزمین های پست تر و گرم تر قشلاق و یا چراگاه زمستانی درگز کوچ کنند در اینجا می بینیم که خواند میر کلمه ی قرقلو یا قرخلو را به کار برده است از آنجا که ( لو ) در ترکی معنی انتساب را می رساند و منتسب به کلمه ی قبل از خود می باشد قرخلو:یعنی قرخ به کسره ی ق و سکون ر و سکون خ یعنی قرخلو دو ساکن ر و خ پشت سر هم کلمه قرخ به معنی چهل و لو انتساب آن یعنی چهل قوم یا چهل تیره می باشد که دراثر کثرت استعمال و آسانی تلفظ آن قرخلو به کسره ق و کسره ر و سکون خ خواند ه می شود و در محاوره ها و لهجه های مختلف قرقلو - قرخلو - قریخلو - قریقلو نیز به کار رفته است و مورخان و کاتبان نیز بیشتر از این چهار کلمه استفاده کرده اند به نظر نگارنده همان گفته ی میرزا مهدی خان درباره چهل قوم که به نظر بنده بایستی قرخلو یعنی کسره ی ق و سکون ر و خ خوانده شود صحیح تر است از اینکه این طایفه چهل قوم می باشند و به این خاطر در زبان ترکی به نام قرخلو خوانده شده اند. ولی میرزا مهدی خان شاید اشتباه نموده و با توجه به اینکه توضیحات درست داده است اما تلفظ را اشتباه نموده است و اشتباه نوشته است به هرحال طبق تحقیقاتی که نگارنده انجام داده و تسلطی که بر زبان ترکی دارم و اطلاعات دقیقی که از این طایفه دارم همان گفته آقای میرزا مهدی خان مورد تصدیق است
قرقلو ها در حال حاضر یکی از طایفه های درگز به شمار می آیند
قرقلو به ضمه ق اول و ضمه ر و سکون ق دوم در زبان ترکی یعنی نگهبانان - قرقبانان - مرزبانان - مرزداران و قرق کنندگان معنی می شود .
میرزا مهدی خان استرآبادی اظهار می کند قریقلویا قریخلو ( چهل قوم ) شاخه ای از قبیله افشاریه می باشد که نادر از آن بود که در عهد شاه اسماعیل اول به خراسان مهاجرت کردند و ییلاق وقشلاق خویش را از چشمه ساری به نام حباب کبکان در جنوب رشته کوههای الله اکبر بنا کردند میرزا مهدی خان آنها را قریقلو یا قریخلو نام برده است.
سید احمدآقا تبریزی میگوید که شاه عباس اول برای اینکه ازبکها را از آن ناحیه بیرون کند قبایل قریقلوی افشاررا به آن ناحیه کوچ داد هرچند این امکان وجود دارد لکن چنین به نظر می رسد که افشاریه از آغاز قرن شانزده میلادی در خراسان بوده اند زیرا خواندمیر از شخصی به نام شاهرخ بیگ افشار سخن میراند که در سنه ی 920هجری ( 1515 - 1514 ) میلادی از هرات ماموریت یافت که به ایالت قندهار رفته بین یجوجی و قریقلو ( قرخلو - قرقلو ) را ثابت کند یا اینکه ( اسکان دهد ) ( یا اینکه اصلاح کند ) از اینکه دهکده کبکان در ییلاق ( چراگاه تابستانی افشار ) دارای زمستانی سرد بود از این رو قرقلوی افشار عادت داشتند که هر پاییز از کوههای الله اکبر عبور کنند و به سوی شمال سرزمین های پست تر و گرم تر قشلاق و یا چراگاه زمستانی درگز کوچ کنند در اینجا می بینیم که خواند میر کلمه ی قرقلو یا قرخلو را به کار برده است از آنجا که ( لو ) در ترکی معنی انتساب را می رساند و منتسب به کلمه ی قبل از خود می باشد قرخلو:یعنی قرخ به کسره ی ق و سکون ر و سکون خ یعنی قرخلو دو ساکن ر و خ پشت سر هم کلمه قرخ به معنی چهل و لو انتساب آن یعنی چهل قوم یا چهل تیره می باشد که دراثر کثرت استعمال و آسانی تلفظ آن قرخلو به کسره ق و کسره ر و سکون خ خواند ه می شود و در محاوره ها و لهجه های مختلف قرقلو - قرخلو - قریخلو - قریقلو نیز به کار رفته است و مورخان و کاتبان نیز بیشتر از این چهار کلمه استفاده کرده اند به نظر نگارنده همان گفته ی میرزا مهدی خان درباره چهل قوم که به نظر بنده بایستی قرخلو یعنی کسره ی ق و سکون ر و خ خوانده شود صحیح تر است از اینکه این طایفه چهل قوم می باشند و به این خاطر در زبان ترکی به نام قرخلو خوانده شده اند. ولی میرزا مهدی خان شاید اشتباه نموده و با توجه به اینکه توضیحات درست داده است اما تلفظ را اشتباه نموده است و اشتباه نوشته است به هرحال طبق تحقیقاتی که نگارنده انجام داده و تسلطی که بر زبان ترکی دارم و اطلاعات دقیقی که از این طایفه دارم همان گفته آقای میرزا مهدی خان مورد تصدیق است
قرقلو ها در حال حاضر یکی از طایفه های درگز به شمار می آیند